طراحی مدلِ ارزیابی و بهبود عملکرد طرحهای شهری
محورهای موضوعی :
اسماعیل جهانی دولتآباد
1
,
رحمان جهانی دولتآباد
2
1 - استادیار جامعهشناسی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
2 - دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه خوارزمی
کلید واژه: طرحهای شهری, ارزیابی عملکرد, اثربخشی و بهبود عملکرد,
چکیده مقاله :
نوشتار حاضر با ایجاد تمایز بین پروژه ها و طرح های شهری، بر این نکته تأکید دارد که طرح های شهری به دلیل فقدان مدل های ارزیابی عملکردِ تعریف شده و نیز دشواریِ ارزیابی عملکرد آنها در مقایسه با پروژه های شهری، کمتر و به سختی در معرض ارزیابی عملکرد واقعی قرار می گیرند. این در حالی است که بسیاری از این طرح ها به شدت نیازمند بررسی، مطالعه و ارزیابی دقیق اند. بر همین اساس در مطالعۀ حاضر سعی کرده ایم تا با الهام از رویکردهای نظری موجود و نیز بهره گیری از نتایج پژوهش های انجام گرفته در این حوزه، الگویی نظری - روشی برای ارزیابی و بهبود عملکرد طرح های شهری ارائه دهیم. مدل پیشنهادی ما در بعد نظری، عملکرد طرح های شهری را با سنجش سه شاخص اصلی شامل اثربخشی، توجیهپذیری و پایداری نتایج قابل ارزیابی می داند که هر کدام از این شاخص ها از روند سنجش و ارزیابی متفاوتی پیروی می کنند. مدل یادشده، ریشه ها و علل موفقیت یا عدم موفقیت طرح ها را در سه حوزۀ سیاست-گذاری، اجرا و مشارکت جست وجو می کند و نظام کاربستیِ برآمده از آن مبتنی بر دو مکانیسم اصلی رویکردی و ساختاری است. مدل پیشنهادی این مطالعه در بعدِ روشی نیز فرایندی شش مرحله ای را برای اجرای مدل نظری یادشده در میدان پژوهش طراحی و ارائه می کند که پژوهشگران این حوزه را قادر می سازد تا با گذر از این مراحل به برآیندی از عملکرد طرح های شهری مورد مطالعه شان دست یابند و با شناخت ریشه های موفقیت/ عدم موفقیت این طرح ها، پیشنهادهای عینی و عملی برای بهبود عملکرد این طرح ها ارائه نمایند. امید است مدل پیشنهادی این مطالعه دست کم با ارائۀ خطوط کلی پژوهش در زمینه ارزیابی و بهبود عملکرد طرح های شهری، کمکی هرچند اندک برای پژوهشگران این حوزه فراهم نماید.
Through differentiation between urban plans and projects, this paper emphasizes that urban plans are less exposed to evaluation because of the lack of defined performance evaluation models and the difficulty of evaluating the performance of urban plans compared to urban projects. However, many of these plans are in dire need of rigorous study and evaluation. Accordingly, we have tried to provide a theoretical-methodical model for evaluating and improving the performance of urban plans,based on existing theoretical approaches and also results of research in this area. Our proposed model evaluates the performance of urban plans by measuring three main variables, i.e. effectiveness, justification and sustainability of results, each of which follows a different measurement and evaluation process. This model explores the origins and causes of success or failure of a plan in three areas, namely policy making, implementation, and participation, and the resultedmanagementsystem is based on two key mechanisms: structure and approach. This model presents a six-step process in the field of research that methodically enables the researchers to estimate the performance of the urban plans;and by identifying the successes / failures causes,it can provide objective and practical suggestions for improving the performance of these plans. Hopefully the proposed model in this paper will provide the researchers with at least an initial guidelinefor evaluating and improving the performance of urban plans.
آذر، عادل و صفر فضلی (1381) طراحی سیستم ارزیابی عملكرد كاركنان با استفاده از مدل كارت امتیازی متوازن BSC، اولین کنفرانس ملی مدیریت عملکرد، تهران، جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران.
ال¬دفت، ريچارد (1377) تئوري و طراحي سازمان، ترجمة علي پارسائيان و سيد محمد اعرابی، جلد اول و دوم، تهران، دفتر پژوهش¬هاي فرهنگي.
پورطاهري، مهدي و دیگران (1391) «ارزيابي عملکرد طرح¬هاي هادي روستايي در توسعه کالبدي سکونتگاه¬هاي روستايي (مطالعه موردي: روستاهاي نبوت و خوران شهرستان ايوانغرب)»، فصلنامه جغرافيا و پايداري محيط (پژوهشنامه جغرافيايي)، دوره دوم، شماره 5، صص 25-36.
جهانی دولت¬آباد، اسماعیل و رحمان جهانی دولت¬آباد (1395) الزامات رویکردی و ساختاری در امر کنترل حیوانات شهری، تهران، شهر.
حبیبی، آرش و دیگران (1393) تصمیمگیری چندمعیاره فازی، تهران، کتیبه گیل.
حسن¬زاده، الهه و دیگران (1391) «ارزیابی سطح تعالی سازمانی با استفاده از مدل EFQM (مطالعه موردی: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران)»، پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات، دوره بیست و هشتم، شماره ۲، صص ۴۷۹-۴۹۶.
خدیوی، محمود و دیگران (1392) «امکانسنجی اجرای مدیریت عملکرد بر اساس مدل بالدریج در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1390»، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، دوره هفتم، شماره 1، صص ؟.
خرمی راد، نادر (1393) تفاوتهای پروژه و طرح، قابل دسترسی در: http،//www.
khorramirad.
com/index.
php?id=980 خلیلی، احمد و دیگران (1393) «ارزیابی سیاستهای مسکن مهر در ایران و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن»، فصلنامه مطالعات شهری، شماره 13، صص 83-92.
خوبیاری، بابک (1383) مدیریت بر مبنای هدف راهی به سوی نتیجهگرایی، پنجمین کنفرانس بین¬المللی مدیران کیفیت، تهران، شرکت فرایند تحقیق.
رابينز، استيفن (1389) تئوري سازمان (ساختار، طراحي، كاربردها)، ترجمة سيد محمد الواني و حسن دانايي فرد، تهران، صفار اشراقي.
ربیع¬پور، سپیده و مهرعلی میارنعیمی (1394) تحلیل و ارزیابی شهر دوستدار کودک با استفاده از مدل SWOT(نمونه موردی: منطقه 5 تهران)، کنفرانس بین¬المللی مهندسی معماری و زیرساخت شهری، تبریز، ایران.
طبرسا، غلامعلی و داوود غفوری (1387) «بررسی و تجزیه و تحلیل میزان اثربخشی نظام ارزیابی عملکرد جدید کارکنان دولت (مورد مطالعه: ستاد مرکزی وزارت امور اقتصادی و دارایی)»، فصلنامه مدرس علوم انسانی، دوره دوازدهم، شماره 4، صص.
عبدالوهابي، مرضيه و دیگران (1391) «امکان¬سنجی استقرار مدارس هوشمند در دبیرستانهای دخترانه شهر اهواز»، فصلنامه نوآوری-های آموزشی، سال یازدهم، شمارة 43، صص.
علی¬غنی¬زاده، پیمان (1390) بررسی امکان ایجاد رویکردی جدید از مدل کارت امتیازی متوازن (BSC) با استفاده از نظرات خبرگان در برآورد میزان اهمیت و اولویت شاخص¬ها و استراتژی¬ها با بهره¬گیری از تکنیک AHP (مورد کاوی: برنامه پنج¬ساله بانک صادرات ایران)، پایان¬نامه دانشجویی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده مدیریت و حسابداری.
غیاث¬وند، احمد (1394) «آموزش شهروندي در مدارس شهر تهران؛ آثار و پیامدها (مطالعۀ تجربی اثربخشی طرح شهردار مدرسه)»، فصلنامه برنامه¬ریزي رفاه و توسعه اجتماعی، شماره 23، صص.
فراهانی، مهدی (1389) «آشنایی با الگوی اثربخشی کرک پاتریک»، ماهنامه تحقیق، سال سیزدهم، شماره 6، صص.
فریدون¬نژاد، رضا (1393) آشنایی با طرح¬های توجیهی کسب¬وکار، جلد اول، تهران، دانش و زندگی.
کریمی، تورج (1385) «مدل¬های نوین ارزیابی عملکرد سازمانی»، ماهنامه تدبیر، دوره، شماره 171، صص.
ميركمالي، سيد محمد (1373) رهبري و مديريت آموزشي، تهران، رامين.
نبی¬لو، بهرام و دیگران (1395) «ارزیابی عملکرد طرح تحول نظام سلامت در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی استان آذربایجان غربی»، مجله دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه، دوره چهاردهم، شماره ۱۱، صص ۸۹۶-۹۰۵.
Freeman, R. E (1984) Strategic Management، A Stakeholder Approach. Boston, Pitman.
Sammons, Pam (2006) School Effectiveness and Equity, Making Connection, International Congress for School Effectiveness and Improvement, Fort Lauderdale Florida 4th January 2006.
Sumaedi, S. Yarmen, M (2015) The Effectiveness of ISO 9001 Implementation in Food Manufacturing Companies, A Proposed Measurement Instrument, Procedia Food Science, Volume 3, 2015, Pages 436–444.
فصلنامه علمي ـ تخصصي «ارزیابی تأثیرات اجتماعی»
شماره یکم، بهار 1399: 37-1
طراحی مدلِ ارزیابی و بهبود عملکرد طرحهای شهری
اسماعیل جهانی دولتآباد 1
رحمان جهانی دولتآباد 2
چکیده
نوشتار حاضر با ایجاد تمایز بین پروژهها و طرحهای شهری، بر این نکته تأکید دارد که طرحهای شهری به دلیل فقدان مدلهای ارزیابی عملکردِ تعریفشده و نیز دشواریِ ارزیابی عملکرد آنها در مقایسه با پروژههای شهری، کمتر و به سختی در معرض ارزیابی عملکرد واقعی قرار میگیرند. این در حالی است که بسیاری از این طرحها به شدت نیازمند بررسی، مطالعه و ارزیابی دقیقاند. بر همین اساس در مطالعۀ حاضر سعی کردهایم تا با الهام از رویکردهای نظری موجود و نیز بهرهگیری از نتایج پژوهشهای انجامگرفته در این حوزه، الگویی نظری - روشی برای ارزیابی و بهبود عملکرد طرحهای شهری ارائه دهیم. مدل پیشنهادی ما در بعد نظری، عملکرد طرحهای شهری را با سنجش سه شاخص اصلی شامل اثربخشی، توجیهپذیری و پایداری نتایج قابل ارزیابی میداند که هر کدام از این شاخصها از روند سنجش و ارزیابی متفاوتی پیروی میکنند. مدل یادشده، ریشهها و علل موفقیت یا عدم موفقیت طرحها را در سه حوزۀ سیاستگذاری، اجرا و مشارکت جستوجو میکند و نظام کاربستیِ برآمده از آن مبتنی بر دو مکانیسم اصلی رویکردی و ساختاری است. مدل پیشنهادی این مطالعه در بعدِ روشی نیز فرایندی ششمرحلهای را برای اجرای مدل نظری یادشده در میدان پژوهش طراحی و ارائه میکند که پژوهشگران این حوزه را قادر میسازد تا با گذر از این مراحل به برآیندی از عملکرد طرحهای شهری مورد مطالعهشان دست یابند و با شناخت ریشههای موفقیت/ عدم موفقیت این طرحها، پیشنهادهای عینی و عملی برای بهبود عملکرد این طرحها ارائه نمایند. امید است مدل پیشنهادی این مطالعه دستکم با ارائۀ خطوط کلی پژوهش در زمینه ارزیابی و بهبود عملکرد طرحهای شهری، کمکی هرچند اندک برای پژوهشگران این حوزه فراهم نماید.
واژههاي کلیدی: طرحهای شهری، ارزیابی عملکرد، اثربخشی و بهبود عملکرد.
مقدمه
شهرهای امروزی سالیانه میزبان اقدامات مداخلهای گستردهای هستند که در قالب طرحها و پروژههای گوناگون از سوی سازمانهای مختلف به مرحله اجرا درمیآید. تجربه نشان میدهد که در بیشتر این اقدامات، در کنار تمام آثار مثبت، همواره وجود برخی از مشکلات بهویژه مشکلاتی که در برقراری ارتباط با مردم و جلب مشارکت ایشان به وجود میآید، موجبات نارضایتی بخشی از جمعیت را فراهم میآورد و موفقیت طرحهای یادشده را با چالشهایی اساسی مواجه میسازد. بنابراین آنچه ارزیابی چنین اقداماتی را ضروری میسازد این است که نحوۀ اجرای اقدامات یادشده، خود ممکن است در شرایطی در قالب یک مسئله متبلورشده، پیامدهای مثبت پیشبینی شده را به همراه نداشته و حتی به برخی پیامدهای نامطلوب نیز منجر گردد.
البته اینجا لازم است به این نکته اشاره کنیم که هرچند تمام اقدامات مداخلهای که در سطح شهرها به انجام میرسد، عامل تغییر محسوب میشوند، همه آنها از ماهیت یکسانی برخوردار نیستند و در یک تقسیمبندی کلی میتوان دو دسته از این اقدامات را از هم متمایز نمود. دسته اول اقداماتی هستند که خروجی آنها یک «محصولِ» مشخص است. به عبارت بهتر، با اجرای این دسته از اقدامات، چیزی ساخته و به شهر اضافه میشود. برای مثال، اقداماتی مانند احداث بیمارستان، پل، تونل، بزرگراه و... که در نتیجه آن محصولی جدید تولید میشود، جزء این دسته از اقدامات مداخلهای در شهرها محسوب میشود که معمولاً با عنوان «پروژه شهری» از آنها یاد میشود.
اما دسته دوم به اقداماتی اشاره دارد که محصولی تولید نمیکنند، بلکه قرار است اجرای آن، «نتیجه»ای در برداشته باشد. اقداماتی مانند جمعآوری زبالهها، مبارزه با جانوران مضر شهری، حمایت از مدارس، ساماندهی مشاغل و... که انتظار میرود با اجرای آن، نتیجهای برای بخشی از شهروندان یا تمامی آنها حاصل شود. این اقدامات در دسته دوم جای میگیرند که معمولاً از اصطلاح «طرح شهری» برای اشاره به آنها استفاده میشود (خرمیراد، 1393: 1).
در این معنی، مثلاً ساخت یک بزرگراه بسیار عظیم، هرچند مستلزم سرمایهگذاری بسیار هنگفتی است، پروژه شهری محسوب میشود، ولی اقدامات مربوط به تزئین و نورپردازی شهر برای مناسبتی خاص، حتی اگر مستلزم سرمایهگذاری بسیار کمتر از احداث بزرگراه باشد، طرحی شهری قلمداد میگردد. بنابراین تفاوت اصلی پروژه و طرح را در این جمله میتوان خلاصه نمود که: پروژه محصول به وجود میآورد و طرح، نتیجه.
البته همین تفاوت، مجموعهای از تفاوتهای دیگر را نیز بین این دو نوع اقدام مداخلهای پدید میآورد. برای مثال، محصول نهایی پروژهها معمولاً به صورت کامل از قبل مشخص و تعیین شده است، در حالی که نتیجه طرحها از تعیینشدگی و وضوح کمتری برخوردار است. مهمتر از آن اینکه اندازهگیری و سنجش میزان موفقیت پروژهها به مراتب آسانتر از سنجش میزان کامیابی طرحها در دستیابی به اهداف تعیینشدهشان است. به عبارت سادهتر، ارزیابی نتیجه بسیار دشوارتر از ارزیابی محصول است. بدیهی است که اندازهگیری میزان موفقیت مجریانِ احداث یک پل یا یک تونل در نقطهای از شهر، آسانتر و دقیقتر از اندازهگیری میزان موفقیت مجریان یک طرح آموزشی در کل مدارس شهر است.
بر همین اساس در بحث ارزیابی عملکرد اقدمات مداخلهای در شهرها همواره شاهد این هستیم که پروژههای شهری، ابزار و مدلهای ارزیابی عینی و دقیقتری در مقایسه با طرحهای شهری دارند. به عبارت بهتر، هرچند در اغلب موارد سازمانهای مجری طرحهای شهری از برخی مکانیسمهای ارزیابی عملکرد بهره میبرند و
گزارشهای ارزیابی عملکرد این طرحها معمولاً در آرشیو اسناد این سازمانها قابل دسترسیاند، نگاهی اجمالی به این گزارشها حاکی از آن است که بخش اعظم آنها در واقع گزارشهایِ باب میل مدیران و کاملاً معطوف به اهداف سازمانی است. همچنان که حتی اقداماتی که عدم موفقیت آنها در دستیابی به اهداف تعیینشده برای عموم مردم محرز شده است، نیز دارای گزارشهای عملکرد موفق در سازمانهای مربوط هستند.
برای مثال، جهانی دولتآباد و جهانی دولتآباد (1395) در ارزیابی طرح کنترل و مبارزه با جانوران مضر شهری، که سازمان شهرداری تهران انجام میدهد، به این نتیجه رسیدهاند که این طرح بهرغم هزینههای هنگفتی که سالیانه صرف آن میشود، نه تنها به نتایج مورد انتظار دست نیافته است، بلکه برخی پیامدهای منفی پنهان را نیز پدید آورده است. با این حال گزارشهای عملکردی که در سازمان مربوط تهیه شده است، تصویر کاملاً متفاوتی از عملکرد طرح را به نمایش میگذارد.
بخشی از علل این تناقضات، همانطور که اشاره شد، به فقدان مدلهای ارزیابی عملکرد مطلوب در زمینه طرحهای شهری مربوط است، اما بخش دیگر به دشواری ارزیابی طرحها بازمیگردد. فرایند اجرا و نیز پیامدهای طرحهای شهری از نظر ماهیت با پروژههای شهری که در زمان و مکان مشخصی اجرا میشوند، متفاوتند. این طرحها معمولاً شامل اقداماتی گسترده در سطح شهر هستند که اجرای آن اصطلاحاً با تداوم زمانی و مکانی همراه است. بنابراین دامنۀ نتایج آنها نیز گسترده، متعدد و پراکنده است. این مسئله، ارزیابی میزان موفقیت طرحها در دستیابی به نتایج تعیینشده را با دشواریهای اساسی روبهرو میکند.
همین ماهیت غیر متمرکز بودن اقدامات در طرحهای شهری، آنها را با مسائلی مواجه میسازد که از نظر ماهیت با مسائل پیشِ روی پروژههای شهری متفاوت است. یکی از این مسائل که اغلب در ارزیابیهای معمول این طرحها از آن غفلت میشود، بحث عدالت توزیعی است. با نگاهی اجمالی به طرحهایی که در سطح شهرها به مرحله اجرا درمیآید، متوجه خواهیم شد که اکثریت قریب به اتفاق این طرحها ماهیت خدماتی یا حمایتی دارند که در جریان اجرای آن، خدمت یا حمایت خاصی بین بخشی از شهروندان یا تمامی آنها توزیع میشود. بنابراین طرحهای شهری هم قابلیت حرکت به سمت کاهش نابرابری دارند و هم میتوانند در شرایطی منجر به افزایش شکاف و نابرابری در بین بخشهای مختلف جامعه گردند. این نابرابری میتواند در اشکال مختلف از جمله نابرابری میان شمال و جنوب یا به تعبیری بین مناطق مختلف شهرداری، نابرابری جنسیتی، نابرابری آموزشی، نابرابری در فرصتها و... خود را نشان دهد.
مصداق بارز این مسئله را میتوان در نتایج ارزیابی عملکردِ طرح ساماندهی مراکز فروش پرندگان زینتی که در سال 1390 در تهران اجرا شد، مشاهده نمود. این طرح با هدف جمعآوری تمامِ پرندهفروشیها از سطح شهر تهران و ساماندهی آنها در یک مرکز فروش پرنده در خارج از محدوده شهر به مرحله اجرا درآمد. اما نه تنها اهداف اصلی طرح، اعم از کاهش خطر شیوع آنفولانزای مرغی، جلوگیری از قاچاق حیوانات، کاهش آسیبهای اجتماعی در محدوده خیابان مولوی و... محقق نشد، بلکه به دلیل برخوردهای تبعیضآمیز با پرندهفروشها، موجبات رونقِ کسبوکار بخشی از آنها را به قیمت از بین رفتن کسبوکار بخشی دیگر فراهم آورده و نارضایتی گستردهای را در بین اهالی این صنف ایجاد نمود(1) (ر.ک: جهانی دولتآباد، 1390).
بحث بعدی، مسئله توجیهپذیری طرحهای شهری از منظر اقتصادی است. یک طرح ممکن است اثربخش بوده، آثار مثبت آن نیز کاملاً ملموس باشد، اما این تنها یکی از معیارهای موفقیت محسوب میشود؛ زیرا این معیار تنها به یک سمت ماجرا (ستاندهها) معطوف است و سمت دیگر (دادهها) را از قلم میاندازد. آنچه در اینجا اهمیت دارد، بحث سود و هزینه است. به عبارت دیگر، صِرفِ اثربخش بودن یک طرح برای موفقیت آن کافی نیست و پرسش مهم دیگری که مطرح میشود این است که تأثیر یادشده (سود) با چه بهایی (هزینه) به دست آمده است؟ و آیا این سود کسبشده با هزینههایی که برای تحقق آن صرف شده است، تناسب دارد یا خیر؟ معمولاً پاسخ به چنین پرسشی دربارۀ طرحهای شهری، به دلایلی که در بالا اشاره شد، بسیار دشوارتر از پروژههای شهری است. چون در اغلب موارد، هزینههای صرفشده برای این طرحها مشخص و یا دستکم قابل محاسبه است، اما محاسبه سودی که از آنها حاصل میشود، بسیار سخت و دشوار به نظر میرسد. همین امر منجر به آن میشود که در ارزیابی عملکرد بسیاری از این طرحها، بحث توجیهپذیری اقتصادی اقدامات مورد غفلت قرار گیرد.
آنچه را تا اینجا ذکر کردیم، اینگونه میتوان خلاصه نمود که طرحهای شهری به دلیل ماهیت متفاوتی که در مقایسه با پروژههای شهری دارند، کمتر و به سختی در معرض ارزیابی عملکرد واقعی قرار میگیرند. مهمترین دلایل این مسئله را باید در دو مقولۀ «دشواری ارزیابی طرحهای شهری» و «فقدان مدلهای ارزیابی عملکردِ تعریفشده» در این حوزه جستوجو نمود. این در حالی است که بسیاری از این طرحها به شدت نیازمند بررسی، مطالعه و ارزیابی دقیقند. مطالعهای که نحوۀ اجرا و عملکرد این طرحها را در سطوح مختلف سیاستگذاری و تصمیمسازی، اجرا و مشارکت بررسی کند، نقاط ضعف و قوت آن را آشکار سازد و در نهایت راهکارهایی در جهت بهبود عملکرد آن ارائه نماید.
بر همین اساس در مطالعه حاضر قصد داریم تا با الهام از رویکردهای نظری موجود و نیز بهرهگیری از نتایج پژوهشهای انجامگرفته در این حوزه، الگویی نظری - روشی برای ارزیابی و بهبود عملکرد طرحهای شهری ارائه دهیم.
به واسطۀ تجربۀ قریب به ده سال فعالیت پژوهشی در این حوزه، بر این عقیدهایم که طرحهای شهری فارغ از تفاوتهای موضوعی و فنی که بین آنها وجود دارد، ساختار نسبتاً مشابهی دارند. بنابراین طراحی مدلی که ضمن در نظر گرفتن تفاوتهای یادشده بتواند خطوط کلی پژوهش در این حوزه را ترسیم نموده، پژوهشگران این عرصه را در ارزیابی و بهبود عملکرد این طرحها یاری نماید، امری دور از دسترس نخواهد بود. مقاله حاضر تلاشی است در جهت نیل به این هدف.
بررسی و نقد مطالعات پیشین
در این بخش قصد داریم تا برای آشنایی بیشتر با ادبیات موضوع، مروری بر مطالعات مرتبط با آن داشته باشیم. نتیجه جستوجوهای ما حاکی از آن است که مطالعات انجامشده در این حوزه را میتوان به طور کلی در سه گروه متفاوت دستهبندی نمود: گروه اول، مطالعات مربوط به ارزیابی عملکرد سازمانی است. در این حوزه، مدلهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد سازمانها ارائه شده است که از آن جمله میتوان به مدل مدیریت کیفیت ایزو (ISO) (Sumaedi & Yarmen, 2015)، مدل هرم عملکرد (کریمی، 1385)، مدل کارت امتیازی متوازن (BSC) (آذر و فضلی، 1381)، مدل مدوری و استیپل3 (کریمی، 1385)، روش تحلیل ذینفعان4 (Freeman, 1984)، مدل مدیریت بر مبنای هد (MBO) (خوبیاری، 1383)، مدل مالکوم بالدریج (خدیوی و دیگران، 1392)، مدل تعالی سازمان (EFQM) (حسنزاده و دیگران، 1391) و... اشاره کرد.
دسته دوم از مطالعات به پژوهشهای انجامگرفته در حوزه ارزیابی عملکرد پروژههای شهری مربوط است که در این حوزه نیز هرچند به اندازه حوزه قبلی، مدلهای ارزیابی عملکردِ تعریفشده ارائه نشده است، برحسب نوع و ماهیت پروژهها، کم و بیش شاخصها و رویههای مشخصی برای ارزیابی عملکرد آنها تدوین شده است.
و بالاخره دسته سوم از مطالعات، که در ادبیات موضوع حائز اهمیت ویژه هستند، مطالعاتی را شامل میشود که به ارزیابی عملکرد طرحهای شهری پرداختهاند. با توجه به ارتباط مستقیم مطالعه حاضر با این دسته از مطالعات، در ادامه چند نمونه از آنها را بررسی میکنیم.
از بین تحقیقاتی که درباره ارزیابی طرحهای شهری میتواند در این مطالعه مورد توجه و بهرهبرداری قرار گیرد، میتوان به مطالعه غیاثوند (1394) با عنوان «آموزش شهروندي در مدارس شهر تهران؛ آثار و پیامدها (مطالعۀ تجربی اثربخشی طرح شهردار مدرسه)» اشاره کرد. این مطالعه، یکی از پژوهشهای قابل توجهی است که با هدف ارزیابی عملکرد طرح شهردار مدرسه به اجرا درآمده است. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع ارزشیابی است و جامعۀ آماري آن را کلیۀ دانشآموزان شهردار مدرسه، والدینشان و مدیران مدارس در مناطق 22گانۀ شهرداري در سال تحصیلی 1390-1391 تشکیل میدهد. براي جمعآوري اطلاعات از ابزار «پرسشنامه» استفاده شده و مفاهیم و متغیرها با بهرهگیری از روش اعتبار صوري و اعتبار نمونهگیري (منطقی) معتبر شده است. غیاثوند در نهایت دربارۀ پیامدها و آثار طرح شهردار مدرسه بر دانشآموزان، چنین قضاوت میکند که بیشترین تأثیر طرح شهردار مدرسه در افزایش احساس مسئولیتپذیري اجتماعی و نیز افزایش علاقه و تعلق نسبت به محیط مدرسه است و در مقابل، عملکرد طرح در مواردي از قبیل افزایش مشارکت جمعی در بین دانشآموزان، افزایش آموزش و آگاهیبخشی به سایر دانشآموزان مدرسه و نیز بهبود وضعیت تحصیلی شهرداران مدرسه نامطلوب است.
یکی دیگر از طرحهای شهری که در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران مختلف بوده است، طرح مسکن مهر است. خلیلی و همکاران (1393) در مطالعهای با عنوان «ارزیابی سیاستهای مسکن مهر در ایران و ارائۀ راهکارهایی برای بهبود آن» به ارزیابی عملکرد این طرح پرداختهاند. آنها در این مقاله تلاش کردهاند تا با مطالعه و ارزیابی طرح مسکن مهر در ایران، نقاط ضعف آن را دریافته و راهکارهایی برای رفع آنها و تدوین شرایط مسکن مطلوب ارائه دهند. برای دستیابی به این مهم، ابتدا با مطالعه ویژگیهای مسکن ایران و جهان، 36 شاخص برای آن استخراج کردهاند و سپس این شاخصها را به کمک روش تحلیل عاملی به نه عامل تقلیل داده و درجه تأثیرگذاری هر عامل را بر سیاستهای مسکن مهر مشخص کردهاند. در گام بعدی به کمک تحلیل رگرسیونی، اثر عوامل مربوط اندازهگیری شده و درجه اهمیت هر کدام محاسبه شده است. سپس اولویت اصلاح سیاستها با توجه به این رتبهبندی تعیین شده است. نتایج به دست آمده گویای این است که عامل «طراحی و ساخت مسکن و محیط پیرامونی» در اولویت نخست، عامل «مکان و موقعیت» در اولویت دوم، «تسهیلات و خدمات» در اولویت سوم، «اندازه واحدهای مسکونی» اولویت چهارم، «پوشش گروههای نیازمند» اولویت پنجم، «توجیه اقتصادی» اولویت ششم، «تراکم» اولویت هفتم، «تأسیسات و تجهیزات زیربنایی» اولویت هشتم و «فضای شهری» در اولویت نهم اصلاحات قرار دارند. در نهایت بر اساس نتایج به دست آمده، راهکارهایی از قبیل بهبود وضعیت ساخت واحدهای مسکونی و نوع مصالح مورد استفاده، نظارت بر عملکرد پیمانکاران، تعبیه کاربریهای آموزشی، بهداشتی، اداری و تجاری در پروژههای مسکن مهر و... برای ارتقای پروژههای مسکن مهر تدوین شده است.
در مطالعه دیگری که به ارزیابی یکی دیگر از طرحهای شهری پرداخته است، ربیعپور و میارنعیمی(1394) سعی کردهاند تا طرح شهر دوستدار کودک را با استفاده از مدل SWOT تحلیل و ارزیابی کنند. مورد مطالعه آنها، منطقه 5 تهران بوده و روش تحقیقشان از نوعِ توصیفی - تحلیلیِ مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و تطبیقی گزارش شده است. نتایج بررسیهای این محققان نشان داده است که کودک تهرانی به دلیل معماری خاص شهری و در کنار آن تربیتهای خاص، کمترین میزان تعامل و برخورد را با اطرافیان دارد و متأثر از بینظمی معماری شهری و فشارهای روانی حاصل از آن، دچار مشکلات عدیدهای است. پروژه شهر دوستدار کودک میتواند در بهبود این وضعیت، نقش بسزایی ایفا کند. بخش دیگری از نتایج این مطالعه نشان میدهد که برای خلق شهرهای دوستدار کودک، چهار برنامه اصلی شامل ایمنی، فضای سبز، دسترسی و مشارکت باید در اولویت برنامهریزان قرار بگیرد، اما در عمل، محدودیتهایی درباره برنامهریزی شهر دوستدار کودک وجود دارد که مهمترینِ آنها، تنوع زیاد در اولویتها و نیازهای کودکان در شهرهای بزرگ و فقدان برنامهریزی صحیح برای شناسایی، دستهبندی و تحقق این اولویتهاست.
در مطالعۀ دیگری با عنوان «ارزیابی عملکرد طرح تحول نظام سلامت در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی استان آذربایجان غربی»، نبیلو و همکاران (1395) تلاش کردهاند تا از طریق مقایسه عملکرد بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، در دو دورۀ پیش و پس از استقرار طرح تحول، عملکرد طرح یادشده را ارزیابی کنند. این مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و طی سالهای 1392 تا 1393 انجام گرفته است و طی آن سعی شده است که کارایی فنی، مقیاس و مدیریتی طرح از طریق نرمافزار Win Deap2,1 محاسبه شود. نتایج مطالعه حاکی از آن است که طرح تحول سلامت در میزان کارایی فنی، مدیریتی و مقیاس تأثیر گذاشته و منجر به بهبود عملکرد بیمارستانها شده است. پیش از استقرار طرح، 74/21 درصد از بیمارستانها به صورت غیر کارا فعالیت نمودهاند؛ در حالی که پس از اجرای طرح، این میزان به 7/8 درصد کاهش یافته است. ضمناً پس از اجرای طرح تحول سلامت، عملکرد برخی بیمارستانها کاهش یافته است. به طور کلی پس از اجرای طرح تحول سلامت و کاهش هزینههای درمانی، بیمارستانهای کشور با افزایش مراجعه بیماران و ضریب اشغال تخت مواجه هستند. تأمین نشدن امکانات و نیروی انسانی مورد نیاز متناسب با افزایش بار مراجعات برای ارائه مراقبتها از شایعترین علل کاهش کارایی در بیمارستانهای ناکارا بوده است.
اما یکی از طرحهایی که با استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران در راستاي بهبود وضعيت اجتماعي - اقتصادي و بهويژه کالبدي سکونتگاههاي روستايي به اجرا گذاشته شد، طرح هادی روستایی است. پورطاهری و همکاران (1391) در مطالعهای با عنوان «ارزيابي عملکرد طرحهاي هادي روستايي در توسعه کالبدي سکونتگاههاي روستايي (مطالعه موردي: روستاهاي نبوت و خوران شهرستان ايوانغرب)» به ارزیابی عملکرد این طرح پرداختهاند. هرچند این طرح در زمره طرحهای شهری محسوب نمیشود، با توجه به شباهت مکانیسم اجرایی آن با بسیاری از طرحهای شهری، بررسی آن در این مطالعه خالی از لطف نخواهد بود. هدف پژوهش یادشده، ارزيابي عملکرد طرحهاي هادي روستايي در دو روستاي نبوت و خوران از توابع شهرستان ايوانغرب استان ايلام است. جامعه نمونه شامل 290 نفر از اهالي و ساکنان روستاهاي مورد مطالعه بوده که براي تعيين حجم نمونه آن از جدول نمونهگيري کرجسي و مرگان استفاده شده است. براي ارزيابي عملکرد اجراي طرحهاي هادي در توسعه کالبدي روستاهاي مورد بررسي از دو روش آماري مقايسه ميانگينها و آزمون ناپارامتريک ويلکاکسون مبتني بر نگرشسنجي از جامعه نمونه در دو دوره قبل و بعد از اجراي طرح استفاده شده است. نتايج تحليل دادهها نشان ميدهد که اجراي طرح هادي روستايي در دو روستا در رسيدن به اهداف کالبدي مانند بهبود کيفيت معابر و جدولها، کانالهاي کشاورزي، بهبود وضعيت مسکن و ساختوسازها موفق بوده، ولي با توجه به نتايج آزمون ويلکاکسون، طرح هادي روستايي نتوانسته است تغيير مثبتي در بهبود وضعيت خدمات روستايي نسبت به دوره قبل ايجاد کند.
یکی دیگر از طرحهای شهری که در تهران و برخی از استانهای دیگر به مرحله اجرا درآمده و مطالعاتی نیز درباره ارزیابی عملکرد آن انجام گرفته است، طرح مدارس هوشمند است. در همین راستا، عبدالوهابي و همکاران (1391) در پژوهشی با عنوان «امکانسنجی استقرار مدارس هوشمند در دبیرستانهای دخترانه شهر اهواز» به بررسی آمادگی دبيرستانهای دخترانه اهواز برای استقرار مدارس هوشمند پرداختند. برای این منظور سعی کردهاند تا در قالب یک مطالعه امکانسنجی، ديدگاههای معلمان و مديران مدارس را نسبت به وضعیت این مدارس در چارچوب مؤلفههای نگرش، دانش، مهارت معلمان و مديران و منابع مالی، زيرساخت و تجهيزات، فرهنگ و عملکرد اداری مدرسه بررسی کنند. روش انجام اين پژوهش از نوع ترکيبی (کمی و کيفی) بوده و جامعة آماری تحقيق را معلمان و مديران دبيرستانهای دخترانه شهر اهواز تشکيل داده است که از این بین، صد نفر از معلمان و هشت نفر از مديران ناحيه 1 اهواز به عنوان نمونه انتخاب شده، با فن پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتايج پرسشنامه، مصاحبه و بازبینۀ (چکليست) ارزيابی در اين پژوهش نشان داده است که به طور کلی آمادگی دبيرستانهای دخترانة اهواز برای استقرار مدارس هوشمند، از ديدگاه معلمان و مديران در سطح پايين قرار دارد و در چنین شرایطی، استقرار مدارس هوشمند در این منطقه و به طور کلی موفقیت این طرح تاحد زیادی دور از انتظار است.
همانطور که مشاهده میشود، بررسی مطالعات انجامگرفته در حوزه ارزیابی عملکرد طرحهای شهری حاکی از فقدان مدلهای نظری و روشیِ تعریفشده در این حوزه است. به عبارت بهتر، این بررسی نشان میدهد که تلاش چندانی در این حوزه برای طراحی مدلهای عملیِ ارزیابی عملکرد، بهمانند مدلهایی که برای ارزیابی عملکرد سازمانی ساخته شدهاند، صورت نگرفته است. حتی رویهها و دستورالعملهای کلی نیز که بتواند خطوط کلی انجام پژوهش در این حوزه را نشان دهد، کمتر مطرح و ارائه شده است. وضعیت این حوزه مطالعاتی به گونهای است که هر کدام از پژوهشگران به شیوهای متفاوت به ارزیابی عملکرد طرحهای مورد بررسیشان میپردازند و همین امر دو مسئله اساسی را در این ارزیابیها ایجاد میکند. مسئله اول، از بین رفتن امکان مقایسه بین نتایج چنین پژوهشهایی است. بدیهی است که اولین شرط انجام مقایسه میان نتایج دو ارزیابی، بهرهگیری از مدلها و شاخصهای واحد در این ارزیابیهاست؛ امکانی که در بسیاری از ارزیابیهای انجامگرفته درباره طرحهای شهری فراهم نشده است. اما نقطه ضعف بعدی به کیفیت پایین این ارزیابیها مربوط است. همانطور که در قسمتهای بالا نیز قابل مشاهده است، در بسیاری از مطالعات انجامگرفته درباره ارزیابی طرحهای شهری، کار ارزیابی به انجام نظرسنجیهای سطحی محدود شده است که این امر میتواند از اعتبار این پژوهشها بکاهد.
تدوین مدل نظری ارزیابی و بهبود عملکرد طرحهای شهری
در یک بیان ساده، اولین و ملموسترین معیار موفقیت طرحهای شهری را باید در میزان کاهشی جستوجو نمود که در اثر اجرای آنها در مشکلات و کاستیهای شهروندان ایجاد شده یا به عبارتی میزان بهبودیای که این طرحها در حوزههای مختلف عملکردیشان ایجاد میکنند. اما در اینجا تنها شناسایی معیار موفقیت اقدام کافی نیست، بلکه لازم است معیار شناساییشده در عمل قابل سنجش و اندازهگیری باشد؛ زیرا در غیر این صورت نتیجهگیری و قضاوت درباره معیار یادشده همیشه با ابهام و چون و چرا همراه خواهد بود. اتفاقی که به دفعات درباره ارزیابی طرحها و برنامههای مختلف رخ داده و نتیجهگیری درباره عملکرد آنها را با ابهامات و تردیدهای اساسی مواجه ساخته است.
سادهترین راه بررسی میزان موفقیت اقدامات انجامگرفته در قالب یک طرح شهری، ارزیابی وضعیت در دو نوبت، یعنی قبل و بعد از اجرای آن طرح و سپس مقایسه نتایج است تا از این رهگذر اندازه دقیق آثار طرح محاسبه شده و به تبع آن قضاوت درباره عملکرد طرح محقق شود. اما بدیهی است که این امر در عین سادگی، با توجه به گستردگی ابعاد و آثار طرحهای شهری و نیز فقدان اطلاعات مورد نیاز درباره شرایط مبناییِ قبل از اجرای این طرحها بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین لازم است که این اندازهگیری به صورت غیر مستقیم انجام شود؛ یعنی از طریق بررسی آثار یا به تعبیری سنجش اثربخشیِ طرحها.
از اینرو مدل پیشنهادی مطالعۀ حاضر در حوزه ارزیابی میزان اثربخشی طرحهای شهری بر این فرضیۀ ساده و بدیهی استوار است که اگر طرح مورد نظر در بهبود وضعیت شهروندان مؤثر بوده است، میباید آثار این بهبود در زندگی افرادی که در معرض آن بودهاند و به تبع آن، در ارزیابیهایشان از بهبود وضعیت مشهود باشد. بنابراین بهترین راه ارزیابی در اینجا، شناسایی حوزههای تأثیر طرح و قرار دادن آن در معرض آرای گروههای مختلف ذینفع خواهد بود. به عبارت سادهتر، رویکرد ما در سنجش میزان اثربخشی طرحهای شهری بر «روش مبتني بر رضايت گروههاي ذينفع»، به عنوان یکی از رویکردهای نوین ارزیابیِ اثربخشی متکی خواهد بود.
برای این منظور لازم است تا ابتدا اهداف اعلامشدۀ طرح یا به تعبیری مدل مورد انتظار ترسیم شده و این مدل در ادامه با مدل مشاهدهشده یا به عبارتی میزان تحقق اهداف اعلامشدۀ طرح در عمل، که محقق با انجام مطالعه به آن خواهد رسید، در ارتباط قرار گیرد. انتظار میرود از این طریق محقق به برآیندی از میزان اثربخشی طرح دست یابد. شکل (1)، نمونهای فرضی از مدل مورد انتظار طرحهای شهری را نمایش میدهد.
شکل 1- مدل مورد انتظار طرح شهری (جهت ارزیابی اثربخشی اقدامات)(2)
اما لازم به ذکر است که تحقق این معیار (اثربخشی) به تنهایی نمیتواند ملاک عملکرد موفق طرح تلقی شود؛ زیرا این معیار تنها به یک سمت ماجرا (ستاندهها) معطوف است و سمت دیگر (دادهها) را از قلم میاندازد. آنچه در اینجا اهمیت دارد، بحث سود و هزینه است. به عبارت دیگر، صِرفِ اثربخش بودن یک اقدام مداخلهای برای موفقیت آن کافی نیست و پرسش مهم دیگری که مطرح میشود این است که تأثیر یادشده (سود) با چه بهایی (هزینه) به دست آمده است؟ و آیا این سود کسبشده با هزینههایی که برای تحقق آن صرف شده است، تناسب دارد یا خیر؟ بنابراین معیار دوم ما در ارزیابی میزان موفقیت طرحهای شهری بر «توجیهپذیری» آن اشاره دارد و مبتنی بر این پرسش ساده است که طرح مورد نظر تا چه حد به لحاظ اقتصادی قابل توجیه است؟
اما با توجه به ماهیت طرحهای شهری، توجیهپذیری این طرحها از دو منظر مدنظر خواهد بود: توجیهپذیری ایجادی و توجیهپذیری توسعهای. توجیه ایجادی طرح به بررسی چرایی و انگیزههای اصلی آغاز و ایجاد طرح مربوط است و به ارزیابی این مسئله میپردازد که آیا ایدۀ راهاندازی چنین طرحی با توجه به دورنمایی که از آن وجود داشت، اصولاً قابل توجیه است؟ یا به عبارتی، جنس و میزان سود و هزینهای که طراحان اقدام ترسیم کردهاند تا چه حد با هم همخوانی دارد؟ اما توجیه توسعهای به مراحل بعدی طرح، یعنی زمانی که اقدام به مرحله اجرا درآمده و بخشی از آثار آن آشکار شده، مربوط است و بیشتر با هدف کشف نقاط قوت و ضعف اقدام صورت میگیرد. توجیهپذیری یا عدم توجیهپذیری توسعهای طرح میتواند چگونگی ادامه اجرای طرح را تحتالشعاع قرار دهد، در حالی که عدم توجیهپذیری ایجادی طرح ممکن است به طور کلی حکم به عدم اجرای آن دهد (فریدوننژاد، 1393: 6).
آنچه تا به اینجا بدان اشاره کردیم، به طور خلاصه این است که اقدامات انجامگرفته در قالب یک طرح شهری را در صورتی میتوان با موفقیت همراه دانست که نخست آثار ملموسی بر جای گذارد و دوم اینکه به لحاظ اقتصادی قابل توجیه باشد. اما لازم به ذکر است که ما بسیاری از اقدامات مداخلهای را در سطح شهرها تجربه کردهایم که علیرغم تأثیرات ملموسی که در زمان خود داشته و نیز توجیهاتی که از منظر اقتصادی بر آن ذکر شده است، در نهایت با عنوان طرحهای ناموفق از آنها یاد شده است؛ زیرا تأثیرات برآمده از این اقدامات، ماندگاری چندانی نداشته و به صورت موجی زودگذر و آنی تنها موجبات تبلیغ رسانهای و تدوین گزارشهایِ باب میل مدیران را برای سازمانهای مربوط فراهم ساخته است. بنابراین پرسش مهم دیگری که درباره طرحهای شهری مطرح میشود این است که به فرض اینکه این طرحها تأثیرات ملموسی دارند، این تأثیرات تا چه حد «پایدار» خواهد بود؟
در ارزیابی موضوع پایداری به مباحث مهمی میتوان پرداخت. برای نمونه، یکی از پرسشهایی که در زمینه پایداری آثار طرحها مطرح است، این است که آیا اساساً اجرای طرح مورد نظر مبتنی بر یک رویکرد بلندمدتِ معطوف به رفع نیازهای بنیادی و زیرساختی است، یا متکی به یک رویکرد سازمانیِ معطوف به نتایجِ آنی و زودگذر که بیشتر به عنوان ابزاری برای فراهم ساختن مواجهههای رسانهای، تدوین گزارشهای عملکرد سالیانه و نیل به سایر اهداف سازمانی به مرحله اجرا درآمده است؟ طبیعی است که در حالت دوم نمیتوان انتظار چندانی داشت که طرح، آثار پایدار و بلندمدت در حیطه عملکردیِ خود بر جای گذارد.
بحث دیگری که در همین زمینه میتوان به آن پرداخت، میزان اهتمام مجریان طرح به بحث توانمندسازی گروههای هدف در فرایند اجراست. به عبارت بهتر، در بحث پایداری آثار طرح، این پرسش مطرح میشود که آیا رویکرد غالب در اقدامات انجامگرفته در قالب طرح، معطوف به افزایش و تقویت پتانسیلها و توانمندیهای شهروندانِ در معرضِ طرح و به تبع آن تحقق اهداف متعالی اجتماعی، فرهنگی، محیطی و... است، یا تنها به رفع و تعدیلِ موقتی و مقطعیِ برخی احتیاجات و نواقص موجود در شهر اکتفا میکند؟ بدیهی است که میزان غلبه هر کدام از رویکردهای فوق در طرح مورد بررسی در پایداری آثار و نتایج آن تأثیر انکارناپذیری خواهد داشت.
موضوع بعدی به مقوله عدالت توزیعی مربوط است. نگاهی گذرا به اهداف و ایدههای اولیۀ بسیاری از طرحهای شهری حاکی از آن است که که اکثریت قریب به اتفاق این طرحها، ماهیت خدماتی یا حمایتی دارند که در جریان اجرای آن، خدمت یا حمایت خاصی بین بخشی از شهروندان یا تمامی آنها توزیع میشود. بنابراین بحث عدالت توزیعی، جزء مقولههایی است که در اهداف تعریفشدۀ اغلب طرحهای شهری به وضوح مورد اشاره قرار گرفته و قابل ردیابی است. اما این مهم در صورتی قابل حصول خواهد بود که تقسیمبندی بودجهای طرحها در بین مناطق، نواحی و محلات مختلف شهر مبتنی بر عدالت باشد و تقدم روابط بر ظوابط منجر به افزایش شکاف شمال و جنوب و تمرکز اقدامات حمایتی در محدودههای خاص نگردد. در مجموع میتوان اذعان نمود که طرحهای شهری هم قابلیت حرکت به سمت کاهش نابرابری دارند و هم میتوانند در شرایطی منجر به افزایش شکاف و نابرابری در بین بخشهای مختلف جامعه گردند. این نابرابری میتواند در اشکال مختلف از جمله نابرابری میان شمال و جنوب یا به تعبیری بین مناطق مختلف شهرداری، نابرابری جنسیتی، نابرابری آموزشی، نابرابری در فرصتها و... خود را نشان دهد.
بنابراین آنچه را در بحث پایداری نتایج طرحهای شهری عنوان شد، میتوان در یک جمله، اینگونه خلاصه نمود که: پایداری نتایج و آثار این طرحها تاحد زیادی منوط به اتخاذ یک رویکرد بلندمدتِ مبتنی بر توانمندسازی و عدالتمحوری از سوی مجریان آن است.
شکل 2- مدل پیشنهادی برای ارزیابی عملکرد طرحهای شهری
در ارزیابی عملکرد طرحهای شهری، اگر مدل بالا در معرض شواهد، دادهها و اطلاعات لازم قرار گرفته، به آزمون گذاشته شود، محقق را به نتایجی درباره نحوۀ عملکرد طرح مورد بررسی در دستیابی به اهداف پیشبینی شدهاش خواهد رساند، که این نتایج او را قادر خواهد ساخت که درباره میزان موفقیت/ عدم موفقیت آن طرح به قضاوت بنشیند.
اما بدیهی است که رسالت این جنس از پژوهشها تنها به این موضوع ختم نمیشود و نتایج به دست آمده در واقع مقدمه و نقطه شروعی برای گام بعدی مطالعه، یعنی ارائه کاربست است. اما محتوای کاربست پیشنهادی چنین پژوهشی میباید کاملاً در پیوند با نتایج بخش قبلی تدوین گردد. به عبارت بهتر، آگاهی از میزان موفقیت/ عدم موفقیت طرح مشخصاً بر راهکارهای پیشنهادی پژوهش تأثیر دارد و به نوعی میتوان اذعان نمود که رویکرد اصلی محقق در تدوین نظام کاربستی را تعیین خواهد نمود. بنابراین لازم است که گروه تحقیق، یک پیشبینی از حالتهای ممکن یا به عبارتی سناریوهای احتمالی پیشِ رو درباره نتایج ارزیابی عملکرد طرح داشته باشد و بر اساس این پیشبینیها، مدلهای مواجهه با حالتهای احتمالی ممکن را تهیه نماید.
در همین راستا، یک تحلیل ساده عقلی به ما میگوید که نتیجه ارزیابی عملکرد طرح در یک بیان خیلی کلی نباید خارج از سه حالت باشد: یا طرح، عملکرد مطلوبی دارد و در دستیابی به اغلب اهدافش موفق است؛ یا عملکرد مطلوبی ندارد و در دستیابی به اغلب اهدافش ناموفق است؛ و یا در کنار نقاط قوتش، نقاط ضعفی نیز دارد که عملکرد آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
شکل 3- سناریوهای احتمالی پیشِ روی ارزیابی عملکرد طرح
در صورت وقوع هر کدام از سناریوهای احتمالی یادشده، گروه پژوهش مطابق با مدل بالا عمل خواهد کرد. در صورتی که بررسیها حاکی از موفقیت کامل طرح در دستیابی به اهداف تعیینشده باشد، منطق حکم میکند که رویکرد پژوهش در بحث پیشنهاد و راهکار مبتنی بر تداوم وضعیت فعلی و تقویت نقاط قوت آن باشد.
اما اگر نتیجه ارزیابی غیر از حالت اول باشد، یعنی در صورت تحقق سناریوهای دوم و سوم، عدم موفقیت طرح (یا دستکم عدم موفقیت کامل آن) به عنوان یک مسئله قلمداد میشود و از آنجا که ارائه راهکار یا کاربست برای هر مسئلهای خود مستلزم شناخت ریشهها و علل آن مسئله است، بررسی علل عدم موفقیت طرح در دستیابی به همه یا بخشی از اهدافِ مورد انتظار در واقع گام بعدی محقق در انجام پژوهش خواهد بود.
در بحث علتیابی، پژوهشگر به دنبال شناسایی نقاطی خواهد بود که در واقع ریشههای عدم موفقیت اقدامات در آن قابل ردیابی است. در همین راستا، تجربه نویسنده در مطالعه و ارزیابی بیش از ده مورد از طرحهای شهری حاکی از آن است که مکانیسمها یا عناصر دستاندرکار هر اقدام توسعهای را میتوان به سه بخش اصلی شامل سیاستگذاری و تصمیمسازی، اجرا و مشارکت تقسیم نمود. به عبارت بهتر، اگر یک اقدام مداخلهای، از جمله طرحهای شهری را به اجزای اصلی سازنده آن تقسیم کنیم، به این واقعیت خواهیم رسید که این طرحها به طور کلی از برخی تصمیمها، یک ساختار اجرایی و یک مکانیسم مشارکتی تشکیل شدهاند که در صورت موفقیت یا عدم موفقیت طرح، ریشهها و علل را باید در این سه نقطه جستوجو کنیم. بنابراین مدل پیشنهادی ما برای بررسی علل موفقیت/ عدم موفقیت طرحهای شهری به این صورت خواهد بود:
شکل 4- مدل پیشنهادی برای علتیابی موفقیت/ عدم موفقیت طرح
مدل یادشده بیانگر این مسئله است که ممکن است مکانیسم اجراییِ یک طرح کاملاً صحیح و قاعدهمند باشد، اما طرح همچنان عملکرد و اثربخشی مورد انتظار را نداشته باشد و دلیل آن، اتخاذ تصمیمهای اشتباه از سوی طراحان و سیاستگذاران اصلی اقدام باشد. این وضعیت شبیه به آن شرایط جنگی است که در آن، هرچند سربازان شجاعاند، موبهمو از دستورات فرمانده پیروی میکنند و وظایف محولهشان را به نحو احسنت انجام میدهند، اما در عملیات شکست میخورند. در اینجا دلیل شکست آن است که تصمیمهایی که در فرماندهی گرفته شده و در قالب دستورات به سربازان اعلام میشود، تصمیمهای نسنجیدهای هستند و یا حتی تصمیم به جنگ و دستور حمله اساساً اشتباه است.
اما حالتهای دیگری هم قابل تصور است که در آن علیرغم اتخاذ تصمیمهای سنجیده، کارشناسانه و صحیح، طرح به دلیل عملکرد نادرستِ عناصر اجرایی و اجرا نشدن این تصمیمها در عمل و یا به دلیل عدم مشارکت عناصر تأثیرگذار در فرایند اجرای طرح، دچار ناکامی میشود.
در نهایت حالت محتملتری نیز قابل تصور است که در آن هر کدام از عناصر سهگانه، سهم مشخصی در موفقیت یا عدم موفقیت طرح دارند. فارغ از اینکه کدام یک از حالتهای یادشده، احتمال وقوع بیشتری خواهد داشت، برنامه محقق در این مرحله از مطالعه به این صورت خواهد بود که بر اسا