فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - سخن سردبیر
سخن سردبیر از زمانی که برای نخستین بار و به واسطه تصویب قانون سیاستهای ملی محیط زیستی(1969) آمریکا، ارزیابی تاثیرات اجتماعی به منزله حوزه ای مشخص مطرح شد بیش از نیم قرن می گذرد. در این دوره این مفهوم فراز و نشیب های فراوانی داشته و علاوه بر پیشرفتهای نظری و روشی، در بر چکیده کاملسخن سردبیر از زمانی که برای نخستین بار و به واسطه تصویب قانون سیاستهای ملی محیط زیستی(1969) آمریکا، ارزیابی تاثیرات اجتماعی به منزله حوزه ای مشخص مطرح شد بیش از نیم قرن می گذرد. در این دوره این مفهوم فراز و نشیب های فراوانی داشته و علاوه بر پیشرفتهای نظری و روشی، در برخی موارد توانسته است به الزامی قانونی تبدیل شده و در بسیاری از کشورها بدون انجام آن هیچ سیاست، برنامه، طرح یا پروژه ای مجوز اجرا نخواهد داشت. ارزیابی تاثیرات اجتماعی(اتا) که در برخی متون داخلی به برآورد پیامدهای اجتماعی نیز ترجمه شده است دارای تعریف های متعددی است. هر یک از تعریف های موجود با توجه به نگاه نظری و تجربیات نویسنده بر یک یا چند بعد ارزیابی تاثیرات اجتماعی تاکید کرده است. اما آنچه می توان از مجموع این تعاریف به دست آورد آن است که اتا مطالعه ای است بین رشته ای با محوریت علوم اجتماعی که در تلاش است به شناسایی، تحلیل و مدیریت پیامدهای خواسته و ناخواسته؛ مثبت و منفی؛ و آشکار و پنهان اجرای یک سیاست، برنامه، طرح و یا پروژه پرداخته و از این مسیر تلاش کند تا با ارائه پیشنهادهایی کاربردی در قالب نظامی تحت عنوان کاربست به کاهش پیامدهای منفی و افزایش پیامدهای مثبت اجتماعی این اقدام کمک نماید. در مطالعات اتا آنچه محوریت داشته و دارد تمرکز و توجه به تغییراتی است به نسبت پایدار که ممکن است یک اقدام توسعه ای(خواه یک سیاست، برنامه، طرح یا پروژه) بر کیفیت زندگی شهروندان ایجاد نماید. بنابراین آنچه در این مطالعات دارای اهمیت است محوریت انسان و تمرکز بر بهروزی او در اقدامات انجام شده است. هرچند برخی از اندیشمندان با تمرکز برمفهومی تحت عنوان «صداهای خاموش» معتقدند اتا به طور خاص باید به شنیده شدن این صداها کمک نماید. زنان، کودکان، معلولان و سالمندانی که کمتر از سایر گروه های انسانی توان اعلام نظرات و تاثیرگذاری بر روند اجرای یک اقدام توسعه ای را دارند. از دیگر نکات قابل اشاره در اتا، آینده نگری آن است. آنچه در این مطالعات بر آن تاکید می شود آن است که پیش از اجرای هر اقدام توسعه ای مناسب ترین زمان برای اجرای اتا است، تا از این مسیر بتواند با ارائه پیشنهادهایی اجتنابی، تعدیلی و یا جبرانی پس از ترسیم آینده جامعه تحت تاثیر به واسطه اجرای اقدام، به مجریان کمک نماید تا کمترین پیامدهای اجتماعی را برای جامعه ایجاد نمایند. بین رشته ای بودن اتا با محوریت علوم اجتماعی از دیگر مواردی است که در این مطالعات مورد تاکید است. در اتا قرار است پیامدهای اجتماعی یک سیاست، برنامه، طرح و یا پروژه سنجیده شود و نه پیامدهای اقتصادی، سیاسی و...(البته پیوستگی، در هم تنیدگی و چندوجهی بودن پدیده های اجتماعی را نیز نباید فراموش کرد). بنابراین محوریت علوم اجتماعی امری است اجتناب ناپذیر. هر چند به دلیل درهم تنیدگی مسایل اجتماعی با مسایل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، در سطحی پایین تر ترافیکی، عمرانی و... پژوهشگر اتا لازم است از همکاران سایر حوزه ها(بسته به موضوع مورد بررسی) نیز استفاه نموده، و تا عمق معینی در خصوص سایر پیامدهایی که در نگاه نخست اجتماعی به نظر نمی رسند نیز واکاوی انجام دهد. توان پژوهشگر برای نمایش ارتباط و همبستگی این متغیرهای به ظاهر غیر اجتماعی با متغیرهای اجتماعی از جمله مواردی است که می تواند به تحقق جایگاه متخصصان حوزه علوم اجتماعی به طور عام و پژوهشگران اتا به طور خاص در بدنه ی اجرایی و سیاست گذاری کشور کمک نماید. اتا در فرایند یک تصمیم از مرحله تصمیم سازی تا مرحله تصمیم گیری و اجرا حضور دارد. به همین دلیل است که اتا را می توان در سه شکل پیش از اجرا، حین اجرا و پس از اجرا انجام داد. هرچند بهینه ترین شکل آن است که پژوهشگر اتا در تمام فرایند یک اقدام توسعه ای حضور داشته باشد. به این معنا که پیش از تصمیم گیری در خصوص یک سیاست، برنامه، طرح یا پروژه اتا پیامدهای اجرای آن اقدام را بررسی و به تصمیم گیران اعلام نماید و در مرحله بعد در حین اجرای اقدام به بررسی پیامدهایی که ممکن است پیشتر از آن غفلت شده، پرداخته و با ارائه راه کارهایی به کاهش پیامدهای منفی، و در مواردی به افزایش پیامدهای مثبت کمک نماید. در انتها نیز (پس از اجرای اقدام) پیامدها را شناسایی و راه کارهایی عملیاتی به مجریان اقدام ارائه نماید. حضور این مفهوم در ادبیات علمی و پژوهشی کشور به پیش از انقلاب و معدود طرح های ارزیابی تاثیرات اجتماعی در حوزه نفت و انرژی و سدسازی باز میگردد. اما در ادبیات حاکمیتی و پس از انقلاب می توان به دیدار رهبری و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در آذرماه سال ۱۳۸۶ اشاره نمود که در این دیدار رهبری لزوم اجرای پیوست فرهنگی برای طرح های گوناگون و به ویژه طرح های پولی و مالی و عمرانی را بیان نمودند. هر چند از نظر بنیان های نظری و روشی میان پیوست فرهنگی و پیوست اجتماعی و مقدم بر آن میان مفهوم «پیوست» و «ارزیابی» نیز تفاوت هایی وجود دارد، با این وجود از منظر تاریخی و سیاست گذاری می توان آن را نخستین توجه و تمرکز به این حوزه قلمداد نمود. پس از آن نیز در نخستین بند سیاست های کلی برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران(1390 - 1394 ) و به طور خاص ماده دو قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران، دولت مکلف به اجرای پیوست های فرهنگی برای طرح های مهم و جدید بوده است. از دیگر اشارات موجود به این مفهوم در اسناد فرادستی می توان به بند دوم ماده 80 برنامه ششم توسعه(1396 – 1400) نیز اشاره نمود که در آن دولت مکلف به تهیه و تدوین پیوست هایی در طراحی کلیه برنامه های کلان توسعه، ملی و بومی با توجه به آثار محیطی آن ها و به منظور کنترل آثار یادشده و پیشگیری از ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی شده است که مقرر شده است آیین نامه ای اجرایی نیز توسط سازمان امور اجتماعی وزارت کشور و شورای اجتماعی کشور تهیه و به تصویب هیات وزیران برسد. در این راستا نیز جلساتی در این سازمان تشکیل و پیش نویس آیین نامه تهیه اما تا کنون به تصویب و ابلاغ نرسیده است. از جمله سازمان هایی که بر این مفهوم متمرکز و در راستای اجرای آن اقداماتی را انجام داده است می توان از شهرداری تهران نام برد که در سال 1386 از سوی شورای شهر تهران موظف شد تا برای تمامی طرح ها و پروژه های شهری مطالعاتی اجتماعی در کنار سایر مطالعات فنی، زیست محیطی، اقتصادی و... انجام دهد. براین مبنا نیز اداره ای با عنوان پیوست اجتماعی در نخستین سال ها و اداره ارزیابی تاثیرات اجتماعی در سال های بعد تشکیل و اقدام به برگزاری همایش ها، دوره های آموزشی، تالیف کتاب و ترجمه متون مرتبط کرده و حاصل آن نیز بیش از 800 طرح ارزیابی تاثیرات اجتماعی مربوط به طرح ها و پروژه های شهری در این مدت بوده است. انجمن جامعه شناسی ایران نیز از جمله نهادهایی بوده است که در این خصوص اقدام به تشکیل گروه علمی و تخصصی ارزیابی تاثیرات اجتماعی نموده و در سال های گذشته توانسته است با بهره گیری از توان علمی و اجرایی اعضای خود نشست های تخصصی فراوانی را در مسائل مرتبط با این حوزه اجرا نماید. در نهایت نیز مرکز علمی و تخصصی ارزیابی تاثیرات اجتماعی وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی تشکیل تا با توجه به اهمیت و ضروت پرداختن به مفهوم ارزیابی تاثیرات اجتماعی و عملیاتی کردن آن در لایه های اجرایی و مدیریتی کشور، با همکاری سایر نهادهای و سازمان های مرتبط به این حوزه به برگزاری کارگاه های آموزشی(در تهران، همدان، کرج و...)، برگزاری نشست های تخصصی در خصوص پروژه ها و طرح های شهری، برگزاری حلقه کتابخوانی با محوریت ارزیابی تاثیرات اجتماعی، راه اندازی سایت اینترنتی به منظور ایجاد شبکه اجتماعی فعالان حوزه اتا و تولید و گسترش دانش در گستره علمی و اجرایی کشور و در نهایت تولید فصلنامه ای تخصصی در این حوزه اقدام نموده است و امیدوار است تا از این مسیر بتوان بر اهمیت این حوزه مطالعاتی در سیاست گذاری های کلان کشور تاکید، و توان علمی و اجرایی فعالان این حوزه را ارتقاء داده و لزوم انجام مطالعات ارزیابی تاثیرات اجتماعی در سیاست ها، برنامه ها، طرح ها و پروژه ها را به مدیران ارشد و میانی اجرایی کشور گوشزد نموده و به عنوان همکار در اجرای این برنامه ها یاری رسان نهادهای برنامه ریزی و اجرایی کشور باشد. از سوی دیگر نیز این مرکز در تلاش است تا با برگزاری برنامه هایی عمومی و تولید محتواهایی به زبان ساده برای عموم شهروندان، این مطالعات را به مطالبه ای عمومی تبدیل نموده تا از این طریق شهروندان، کانون توجه تمامی اقدامات توسعه ای قرار گیرند. همان طور که اشاره شد، فصلنامه علمی و تخصصی ارزیابی تاثیرات اجتماعی در تلاش است تا با بهره مندی از توان فعالان این حوزه(اساتید دانشگاهی، پژوهشگران، مدیران و کارشناسان مرتبط با این حوزه) مرجعی را بنیان نهد تا در آینده بتواند به تعمیق و گسترش این مفهوم در فضای علمی و عمومی کشور کمک نماید. در پایان از تمامی علاقمندان خواهشمند است با تدوین مقاله، ترجمه مطالب مرتبط، معرفی و نقد کتاب، تدوین گزارش نشست ها و برنامه های مربوط به این حوزه و... به همکاران این نشریه در ادامه این مسیر کمک نموده تا از این طریق بتوان بر محوریت انسان در اقدام ها و برنامه های توسعه ای بیش از پیش تاکید نمود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - طراحی مدلِ ارزیابی و بهبود عملکرد طرحهای شهری
اسماعیل جهانی دولتآباد رحمان جهانی دولتآبادنوشتار حاضر با ایجاد تمایز بین پروژه¬ها و طرح¬های شهری، بر این نکته تأکید دارد که طرح¬های شهری به دلیل فقدان مدل¬های ارزیابی عملکردِ تعریف¬¬شده و نیز دشواریِ ارزیابی عملکرد آنها در مقایسه با پروژه¬های شهری، کمتر و به سختی در معرض ارزیابی عملکرد واقعی قرار می¬گیرند. این چکیده کاملنوشتار حاضر با ایجاد تمایز بین پروژه¬ها و طرح¬های شهری، بر این نکته تأکید دارد که طرح¬های شهری به دلیل فقدان مدل¬های ارزیابی عملکردِ تعریف¬¬شده و نیز دشواریِ ارزیابی عملکرد آنها در مقایسه با پروژه¬های شهری، کمتر و به سختی در معرض ارزیابی عملکرد واقعی قرار می¬گیرند. این در حالی است که بسیاری از این طرح¬ها به شدت نیازمند بررسی، مطالعه و ارزیابی دقیق¬اند. بر همین اساس در مطالعۀ حاضر سعی کرده¬ایم تا با الهام از رویکردهای نظری موجود و نیز بهره¬گیری از نتایج پژوهش¬های انجام¬گرفته در این حوزه، الگویی نظری - روشی برای ارزیابی و بهبود عملکرد طرح¬های شهری ارائه دهیم. مدل پیشنهادی ما در بعد نظری، عملکرد طرح¬های شهری را با سنجش سه شاخص اصلی شامل اثربخشی، توجیهپذیری و پایداری نتایج قابل ارزیابی می¬داند که هر کدام از این شاخص¬ها از روند سنجش و ارزیابی متفاوتی پیروی می¬کنند. مدل یادشده، ریشه¬ها و علل موفقیت یا عدم موفقیت طرح¬ها را در سه حوزۀ سیاست-گذاری، اجرا و مشارکت جست¬وجو می¬کند و نظام کاربستیِ برآمده از آن مبتنی بر دو مکانیسم اصلی رویکردی و ساختاری است. مدل پیشنهادی این مطالعه در بعدِ روشی نیز فرایندی شش¬مرحله¬ای را برای اجرای مدل نظری یادشده در میدان پژوهش طراحی و ارائه می¬کند که پژوهشگران این حوزه را قادر می¬سازد تا با گذر از این مراحل به برآیندی از عملکرد طرح¬های شهری مورد مطالعه¬شان دست یابند و با شناخت ریشه¬های موفقیت/ عدم موفقیت این طرح¬ها، پیشنهادهای عینی و عملی برای بهبود عملکرد این طرح¬ها ارائه نمایند. امید است مدل پیشنهادی این مطالعه دست¬کم با ارائۀ خطوط کلی پژوهش در زمینه ارزیابی و بهبود عملکرد طرح¬های شهری، کمکی هرچند اندک برای پژوهشگران این حوزه فراهم نماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تحلیل کیفی پیامدهای اجتماعی و اقتصادی احداث پارکینگ طبقاتی میدان شهید باقری
عادل عبدالهیهدف این مطالعه، تحلیل کیفی پیامدهای اجتماعی و اقتصادی احداث پارکینگ طبقاتی در میدان شهید باقری تهران، محلۀ یافتآباد جنوبی است. روششناسی مورد استفاده در این مطالعه، روش کیفی است. دادههای این پژوهش از طریق فنون مشاهده و مصاحبه گردآوری شده و متمرکز بر معانی و تفسیرهای چکیده کاملهدف این مطالعه، تحلیل کیفی پیامدهای اجتماعی و اقتصادی احداث پارکینگ طبقاتی در میدان شهید باقری تهران، محلۀ یافتآباد جنوبی است. روششناسی مورد استفاده در این مطالعه، روش کیفی است. دادههای این پژوهش از طریق فنون مشاهده و مصاحبه گردآوری شده و متمرکز بر معانی و تفسیرهای مشارکتکنندگان در آن است. فرایند گردآوری داده تا زمان رسیدن به تکرار داده و اشباع نظری ادامه یافت. بدین منظور با 47 نفر از کارشناسان، مسئولان، مطلعان کلیدی و ساکنان محلی، مصاحبه و بحث گروهی به عمل آمد. نتایج نشان داد که ویژگیهای اجتماعی و اقتصادیِ ساکنان محلۀ یافتآباد به گونهای است که اگر در واگذاری پارکینگهای احداثی، به شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها توجه نشود، نه تنها تحقق هدفهای این پروژه را با مشکل مواجه میکند، بلکه میتواند پیامدهای منفی زیادی را نیز به دنبال داشته باشد. بنابراین پیشنهاد میشود واگذاری پارکینگهای احداثی بر اساس قیمت رایج در محلۀ یافتآباد جنوبی باشد و مکانیسمهای واگذاری عادلانه پارکینگها طراحی شود. ضمن تقویت هماهنگیهای درون¬سازمانی و بین¬سازمانی بر مردممحوری و مشارکتی شدن پروژه تأکید شود. با احداث سرای محله در این پروژه، ضمن توجه به نیازهای اجتماعی و فرهنگیِ محله، بستر نهادینه شدن فرهنگ تأمین پارکینگ فراهم شود. از نمای بصری، پارکینگ به عنوان بولتن میراث فرهنگی محله استفاده شود. با اختصاص بخشی از فضای اطراف پارکینگ به فضای سبز و فضای بازی کودکان، از شکلگیری فضاهای بیدفاع جلوگیری شود. با ایجاد پاتوق محلی، به عنوان مرکز ارتباطات محلی و اجتماعی، زمینه تقویت مراودات اجتماعی و هویتهای محلی تقویت شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - ارزيابي تأثيرات اجتماعي و فرهنگي مراکز ورزشی (مطالعۀ موردی: احداث مجموعه ورزشی نارمک)
معصومه محقق منتظريكمبود فضاهاي ورزشي و توزيع نشدن بهينه و صحيح اينگونه اماكن با توجه به ميزان جمعيت مناطق شهري و ناكافي بودن منابع مالي دولتي براي توسعه آن، يكي از بزرگترين مشكلات پيشِ روي شهرها بهويژه شهرهاي بزرگ است. طرح احداث مجموعه ورزشي نارمك از جمله طرحهايي است كه با هدف توسعه چکیده کاملكمبود فضاهاي ورزشي و توزيع نشدن بهينه و صحيح اينگونه اماكن با توجه به ميزان جمعيت مناطق شهري و ناكافي بودن منابع مالي دولتي براي توسعه آن، يكي از بزرگترين مشكلات پيشِ روي شهرها بهويژه شهرهاي بزرگ است. طرح احداث مجموعه ورزشي نارمك از جمله طرحهايي است كه با هدف توسعه فضاهاي ورزشي و فراغتي و در راستاي طرح جامع شهر تهران و طرح تفصيلي منطقۀ 8 به مرحله اجرا در آمده است. تبديل يك مكان آلوده در سطح منطقه به يك فضاي خدماتي از ديگر اهداف اين پروژه بوده است. پژوهش حاضر در پي شناسايي تأثيرات اجتماعي و فرهنگي و برآورد پيامدهاي مثبت و منفي در محدوده تحت نفوذ اجراي طرح است. در اين پژوهش از رويكرد تركيبي و برای جمعآوری اطلاعات از روشهای اسنادی و میدانی و ابزار مختلفي نظير مشاهده، مصاحبههاي عميق و نيمه¬ساختمند، بحثهاي گروهي متمركز و پرسشنامه برای گردآوري اطلاعات آن استفاده شده است. يافتههاي اين پژوهش نشان ميدهد كه احداث مجموعه در كنار پيامدهاي مثبتي نظير افزايش سرانۀ فضاي ورزشي، از بين رفتن آلودگيهاي زيست¬محيطي، بهبود منظر شهري، كاهش هزينۀ خانوار، كاهش احساس ناامني، بهبود الگوي فراغت و... داراي پيامدهاي منفي نظير كاهش مراجعه¬كننده به مراكز ورزشي فعال سطح محدوده، كمبود پاركينگ و افزايش ترافيك در سطح محدوده خواهد بود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - چارچوبی برای ترکیب ارزیابی تأثیر اجتماعی و ارزیابی ریسک
فرهاد محمدی ارتوین رن فرانک ونکلی فولکه هوفمان عزتالله کرمیتمرکز روزافزون بر رویکردهای ادغامی، یکی از روندهای جاری در ارزیابی تأثیر است. ارزیابی تأثیر دارای پتانسیل ترکیب با انواع مختلف دیگر ارزیابی مانند ارزیابی ریسک است، تا ارزیابی تأثیر و مدیریت ریسکهای اجتماعی اثربخشتر گردند. ما [در این مقاله] ویژگیهای مشترک ارزیابی تأثی چکیده کاملتمرکز روزافزون بر رویکردهای ادغامی، یکی از روندهای جاری در ارزیابی تأثیر است. ارزیابی تأثیر دارای پتانسیل ترکیب با انواع مختلف دیگر ارزیابی مانند ارزیابی ریسک است، تا ارزیابی تأثیر و مدیریت ریسکهای اجتماعی اثربخشتر گردند. ما [در این مقاله] ویژگیهای مشترک ارزیابی تأثیر اجتماعی (اتا) و ارزیابی ریسک اجتماعی (ارا) را شناسایی و درباره شایستگی یک رویکرد ترکیبی بحث میکنیم. مدل تلفیقی ترکیبکننده اتا و ارا برای ایجاد یک رویکرد جدید به نام ارزیابی ریسک و تأثیرات اجتماعی (ارتا) معرفی شده است. ارتا، ظرفیت اتا را جهت ارزشیابی و مدیریت تأثیرات اجتماعی پروژههای پرریسک مانند انرژی هستهای و همچنین خطرات و بلایای طبیعی مانند خشک¬سالی و سیل گسترش میدهد. برای ارتا، سه مرحله ترسیم میکنیم: شناسایی تأثیر، ارزیابی تأثیر و مدیریت تأثیر. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - تحول دستورالعملهای ارزیابی تأثیرات اجتماعی در بستر سیاستی موجود
ریچارد پارسونز جو اَن اورینگام دینا کمپ شهربانو ناصرتاکنون دستگاههای قضایی معدودی، اصول مورد توافق بینالمللی «ارزیابی تأثیرات اجتماعی (اتا)» را در قالب ملاحظات قانونی درآوردهاند. دولتها و نهادهای نظارتی تمایل دارند برای متولیان توسعه، چارچوبهای کاملی فراهم آورند یا بدون مشخص کردن جزئیات اجرایی به نحوی آنها را ملزم ب چکیده کاملتاکنون دستگاههای قضایی معدودی، اصول مورد توافق بینالمللی «ارزیابی تأثیرات اجتماعی (اتا)» را در قالب ملاحظات قانونی درآوردهاند. دولتها و نهادهای نظارتی تمایل دارند برای متولیان توسعه، چارچوبهای کاملی فراهم آورند یا بدون مشخص کردن جزئیات اجرایی به نحوی آنها را ملزم به «در نظر گرفتن» تأثیرات اجتماعی کنند. در استرالیا، عدم شفافیت در این حوزه، اطمینان همه طرفین [اقدام توسعهای] را درباره الزامات از بین میبرد. نسخه دستورالعمل اتا که دولت نیوساوتولز آن را در سال 2017 برای پروژههای کلان توسعهای صنایع معدنی، نفتی و حفاری انتشار داد، بیانگر تلاشی جهت شفافسازی الزامات و ارائه یک راهنماست. در این مقاله، ما روند به ثمر رسیدن این دستورالعمل را از دیدگاه کسانی که مستقیماً درگیر اجرای آن بودند، توصیف میکنیم و چالشهای مربوط به ادغام اصول اجرای بهینه اتا در چارچوب فعلی سیاستهای دولتی را نیز مشخص مینماییم. هر چند این دستورالعمل حاکی از پیشرفت چشمگیری در هدایت فرآیند اتای مبتنی بر سیاست محسوب میشود، هنوز برخی از جنبههای آن قابلیت بهبود دارد. آزمون واقعی تأثیر این دستورالعمل، در تأثیری که بر نحوۀ اجرای اتا در نیوساوتولز دارد و در نهایت در پیامدهای اجتماعی پروژههای مرتبط با منابع بر جوامع محلی متأثر از آنها نهفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - گفت وگو با «پویا علاءالدینی» سیستمها در ایران یادگیری ندارند
شیده لالمیپویا علاءالدینی، عضو هیئت¬علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. تحصیلات خود را در رشتههای علوم ریاضی در مقطع کارشناسی، مهندسی عمران و اقتصاد در مقطع کارشناسی ارشد و برنامهریزی شهری و سیاست¬گذاری در مقطع دکتری در دانشگاه¬های آمریکا به اتمام رسانده است. همچنین مو چکیده کاملپویا علاءالدینی، عضو هیئت¬علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. تحصیلات خود را در رشتههای علوم ریاضی در مقطع کارشناسی، مهندسی عمران و اقتصاد در مقطع کارشناسی ارشد و برنامهریزی شهری و سیاست¬گذاری در مقطع دکتری در دانشگاه¬های آمریکا به اتمام رسانده است. همچنین موفق به گذراندن دورۀ پسادکتری در رشتۀ توسعۀ شهری در دانشگاه ملل متحد در توکیو شده است. از زمینههای پژوهشی مورد علاقهاش میتوان به توسعۀ صنعتي، به¬سازی محلههاي فرودست شهری و ایجاد اشتغال و توانمندسازي اشاره کرد. علاءالدینی همچنین سابقه نسبتاً زیاد همکاری با سازمان ملل و بانک جهانی در انجام پروژه¬های توسعه، از جمله ارزیابی¬های اجتماعی در ایران، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و برخی دیگر از کشورها دارد. در نخستین شماره مجله «ارزیابی تأثیرات اجتماعی»، با او درباره چگونگی اجرای طرحهای ارزیابی تأثیرات در ایران در دهه اخیر و مسیری که تاکنون در این حوزه طی شده، گفت¬وگو کردهایم. او معتقد است که باید این مسیر را با نگاه انتقادی بررسی کرد و نقاط قوت و کاستیها را واقعبینانه مورد توجه قرار داد و طرحهای ارزیابی تأثیرات را با رویکردهای خلاقانه و بهرهگیری از نیروهای متخصّص و کیفی در جایگاه درستش به کار گرفت. *** - ارزیابی تأثیرات اجتماعی بیش از یک دهه است که وارد ایران شده است. اگر موافق باشید، بحث را با بررسی همین مفهوم آغاز کنیم؛ اینکه ارزیابی تأثیرات از کجا آغاز شده، در دنیا چه جایگاهی دارد و در ایران پس از این یک دهه و اندی در چه جایی ایستاده است؟ من نمیخواهم در این¬باره تاریخچه بگویم، اما توضیح بحث به طور ساده این است که از یک زمانی به بعد، انواع پروژههای توسعهای که در کشورهای مختلف انجام میشد، چه در کشورهای توسعهیافته و چه کشورهای در حال توسعه، به تدریج با مشکلاتی مواجه شد، به¬ویژه مشکلات زیستمحیطی و نیز مشکلات اجتماعی. به همین دلیل و با توجه به این نتایج، این ایده مطرح شد که چرا قبل از اینکه پروژهای را انجام دهیم، به پیشواز این مشکلات و شناسایی آنها نرویم؟ شاید نتایج این بررسیها نشان دهد که لازم نیست بعضی پروژهها انجام شود و در پروژه¬هایی دیگر هم مشکلات را کاهش دهیم. بنابراین یکی از تبارشناسیهای ارزیابی تأثیرات اجتماعی که به این صورت و با این رویکرد و هدف انجام میشود، در خاستگاه اولیه، به انجام ارزیابیهای تأثیر زیست¬محیطی بازمیگردد؛ چون شماری از اقدامات توسعهای در گذر زمان به تأثیرات زیست¬محیطی وحشتناک و نگرانکنندهای منجر شد. بعدها همین ارزیابیها به این نتیجه رسید که وضعیت محیط¬زیست با حوزههای از زندگی مردم مرتبط است؛ اینکه مردم چه میکنند، چگونه عمل میکنند و به این ترتیب ارزیابی تأثیرات اجتماعی در کنار توجه به تأثیرات زیست¬محیطی پروژهها مورد عنایت قرار گرفت. تبارشناسیهای دیگری هم در کشورهای توسعه¬یافته وجود دارد و در هر جا این فعالیت¬ها سابقه خودش را دارد. اما نکته اصلی و در واقع مشترک ارزیابی تأثیر اجتماعی، این بوده که پیش از آنکه پروژهای را برای اجرا نهایی کنند، آن پروژه مورد بررسی قرار گیرد و آثار سوء احتمالی را بشناسند و تعدیل کنند و آثار مثبتش را به حداکثر برسانند. ماجرا به بیان ساده و خلاصه این بوده است. وقتی شما اینگونه بررسی را انجام میدهید، در واقع ارزیابی تأثیرات، بخشی از چرخۀ اجرای پروژه میشود. شما فرایندی را برای بررسی پیش رو دارید که از اینجا آغاز میشود: «اساساً یک پروژه چرا به وجود آمده است؟» «چه نیازی وجود دارد که به اجرای چنین پروژهای منتهی شده است؟» بنابراین اغلب یک فرایند سیاسی هم وجود دارد. منظورم سیاسات است، به معنای روابط سیاسی میان، نه سیاست به معنای سیاست¬گذاری. بنابراین اصل ماجرا برمیگردد به نیازها. نمایندگان محلی، شوراها، مردم، جامعه مدنی و کارشناسان، همه اینها در شکلگیری این نیازها و صورتبندی پروژهها نقش دارند. یکی از نتایج کاری که قبل از پروژه انجام میشود، این است که یا ممکن است بگوید پروژه انجام نشود، یا اینکه اگر انجام میشود، با در نظر گرفتن مجموعهای از راهکارها باشد. اما کار به همین جا تمام نمیشود. شما باید در طول پروژه مراقب باشید کارهایی که گفته و پیشنهاد شده، به چه نتیجهای میرسد؟ آیا انجام میشود یا نه؟ چون آن راهکارها و پیشبینیها، قطعی نیست و حالت برآوردی داشته است. بررسی آثار احتمالی هم همین¬طور است و باز هم نمیدانید که در طول پروژه، چه اتفاقاتی میافتد. ممکن است اتفاقات غیر مترقبهای، مسیر پروژه را تغییر دهد. پروژهها اغلب در طول زمان تغییر میکنند. مثلاً اعتبارات به موقع نمیرسد، یا گسترهشان تغییر میکند. از این¬رو در ارزیابی تأثیرات اجتماعی، این موضوع مطرح میشود که فعالیت ارزیابی باید قبل، حین و بعد پروژه انجام شود. اما به نظرم در ایران مشخصاً درباره این ماجرا، بدفهمی ایجاد شده است و به دلیل این بدفهمی، گسترۀ مطلوب فعالیتهای ارزیابی اجتماعی اغلب بد تعریف شده است. البته مسئله خود قدری پیچیده است. اگر یک تیم در ابتدا مطالعه ارزیابی را انجام داده و گفته پروژه باید با ملاحظاتی اجرا شود، آیا در تمام مراحل اجرا هم حاضر و فعال است؟ اگر نیست، چه کسی در زمان اجرا باید پروژه را کنترل کند؟ سؤال دیگر این است که اساساً بحث ارزیابی تأثیرات اجتماعی باید کجا دیده شود. آیا باید تبدیل شود به بخشی از فرایندهای بوروکراتیک و طی آن اسمش را بگذاریم پیوست اجتماعی و عدهای بیایند صرفاً گزارشی آماده پیوست مدارک کنند؟ چه کسانی باید این فعالیت ارزیابی را انجام دهند؟ رابطهشان با اجزای مختلف فرایند تصمیم¬گیری و سیاست¬گذاری چطور باید باشد؟ در ایران درباره اینها کمتر فکر شده است. آیا گروهی که مطالعات را انجام میدهند، به اندازه کافی استقلال دارند؟ اگر اعلام کنند پروژه انجام نشود، آیا این امکان¬پذیر است؟ در واقع در بسیاری از موارد امکان¬پذیر نیست. - چرا امکان¬پذیر نیست؟ دلایل مختلفی دارد؛ از جمله اینکه در اصل فرایندهای صورتبندی پروژهها در ایران عموماً فرایندهای غیر دموکراتیک و غیر مشارکتی است. خود این اشکال دارد؛ کسی از بالا گفته است، فلان کار را بکنید و سفارشدهندگان مطالعات ارزیابی تأثیرات اجتماعی در چنین شرایطی، مجریانی هستند که در بهترین حالت فقط یک پیوست میخواهند که روی پروژه بگذارند تا کارشان راه بیفتد. من نمیگویم نتیجه در چنین شرایطی هم کاملاً بیفایده است؛ شاید هم مثبت باشد و بگویند شما پیشنهادهایتان را بدهید تا کار ما بهتر شود. اما به طور کلی سیستمهایی که با چنین فرایندهایی کار میکنند، علاقهای ندارند که تیمی وارد شود - ولو به عنوان پژوهشگر - و بخواهد به اصطلاح چوب لای چرخش بگذارد. - دربارۀ ارزیابی تأثیرات اجتماعی، این نگاه هم وجود داشته که اتفاقاً ممکن است این روش بتواند در کشوری که به رغم همه تلاشها، هنوز بخش عمده فرایندها در آن غیر دموکراتیک و غیر مشارکتی است، تأثیر بگذارد. ارزیابی تأثیرات، روشی است مشارکتی؛ از گردآوری اطلاعات و روش اجرای کار گرفته تا اساساً حوزه بررسیاش که پیامدهای اقدامات توسعهای بر زندگی مردم و بخشهای مرتبط با آن را شامل میشود. در کشور ما در دهههای گذشته و در پروسۀ اجرای طرحهای توسعهای، مردم جزء گروههایی بودند که بیشترین آسیبها را دیدهاند. شاید دقیقاً به همین دلیل است که بحث ارزیابی تأثیرات اجتماعی با نتایج مورد انتظارش، وقتی وارد ایران میشود و معرفی میگردد، مورد توجه قرار میگیرد. خیلیها فکر میکنند که این یک راهکار نجاتبخش است. اما پژوهشها انجام میشود، بحث پیوست اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد و بعد افول میکند و نقد و نظرها آغاز میشود. این چقدر ناشی از فرایندهای تصمیم¬گیری متکی به روشهای غیر دموکراتیک است و چقدر تأثیر عوامل دیگر و آن عوامل از نظر شما چیست؟ طبیعتاً یک رشته عوامل ساختاری در کنار عوامل سازمانی و محلی وجود دارد. بحث سازمانها خیلی مهم است. در سازمانهای مختلف در ایران، رویههای متفاوتی وجود دارد. نمیتوان گفت کل ساختار به یک صورت عمل میکند و عوامل مختلفی تأثیرگذار هستند. مورد به مورد این عوامل را میتوان بررسی کرد. آثار سوء بحث خویشاوندپروری، فسادهای سازمانی و پسرخاله¬دوستی مطرح است و ظاهراً این مسایل در ایران نسبت به دیگر کشورها گستردهتر هم هست. سازمانهای ایران در خیلی از موارد، اهداف مشخص توسعه¬ای ندارند و هدف اصلیشان این است که افرادی که پشتوانۀ سیاسی و ایدئولوژیک خاصی دارند، در آنها سر سفره جمع میشوند و چون فرایندها دموکراتیک نیست، طبیعتاً کسی هم پاسخگو نیست. کسی میتواند سالها رئیس ادارهای باشد و کوچک¬ترین کار مفیدی هم انجام ندهد؛ میلیاردها تومان هم هزینه صرف شده باشد. این سازمانها وجود دارند و کسی هم نمیتواند بپرسد چرا. همه اینها تأثیرگذار است. این شرایط در عین حال با سطح توسعه و امکانات ایران چندان سازگار نیست؛ یعنی این شرایط بیشتر مختص کشورهایی است که از سطح توسعهایِ به مراتب پایین¬تر از ایران برخوردارند. اما شاید هم قابل انتظار هستند، چون ایران کشوری است که پول نفت زیادی دارد. این پول را توزیع میکنند و هر کسی هم سهم خودش را انتظار دارد. البته عوامل متعددی دیگری هم وجود دارد که اثرگذار است. برخی از آنها را میتوان کنترل کرد و وضع را بهبود داد. من فکر میکنم شاید الآن زمان خوبی است، چون دوره آن توهمی که ما داشتیم که پول نفت داریم و میتوانیم آن را هر طور که میخواهیم، خرج کنیم به سر آمده و ممکن است که بخش عمومی ناگزیر باشد که با مردم گفت¬وگو کند. در این شرایط، دولت و حاکمیت باید پاسخگو شوند و ناگزیزند فرایندهای تصمیم¬گیری و اجرا را شفاف کنند. به همین دلیل میگویم شاید الآن فرصت خوبی برای توجه بیشتر به مسئلۀ ارزیابی تأثیرات اجتماعی باشد. - در همین مقطع به نظر میرسد که پیامدهای اجتماعی ناشی از توسعه نامطلوب هم در مناطق مختلف ایران آشکار شده است. برای مثال نارضایتیهای اجتماعی ساکنان مناطق صنعتی در اصفهان یا شرایط اخیری که در اهواز و دیگر شهرهای خوزستان شاهد هستیم؛ مناطقی که از نظر صنعتی توسعه یافته¬اند، اما پیرامون آنها فقر، بیکاری و انواع مسائل اجتماعی رشد کرده و به بروز مسئلههای اجتماعی مختلفی منجر شده است. برای مواجهه با این شرایط و بررسی اینکه این سیاستهای توسعهای به چه نتایجی منجر شدهاند و چطور میتوان بخشی از پیامدهای نامطلوب را تعدیل کرد، ارزیابی تأثیرات اجتماعی در چه صورتی و با چه تغییراتی در رویکرد میتواند کارساز باشد؟ من فکر میکنم ارزیابی تأثیرات اجتماعی را باید در جایگاه خودش به کار گرفت. به نظرم برای پروژههای نسبتاً محدودتر بخش عمومی مناسب است، اما اینکه مثلاً شما بیایید سیاستهای کلان مملکتی را با این روشها بررسی کنید، درست نیست. علاوه بر این ارزیابی تأثیر اجتماعی از نظر عنوان، ابهام ایجاد کرده است. تأثیر کی، کجا و چی؟ این ابهام اجازه داده که از ارزیابی تأثیرات، تفسیری بزرگ¬تر از تواناییها و ظرفیتهایش ارائه شود. مسئله دیگری که گمراه¬کننده بوده، بررسی تأثیرات قبل و حین پروژه است. منظور از اینکه تأثیرات باید حین، قبل و بعد بررسی شود این است که مسئولانی باید از زمان طرحریزی تا اجرا در کنار پروژه باشند؛ یعنی بخشی از فرایند نظارتی باشند، اما اتفاق دیگری افتاده است. ما در پیوند با چرخۀ اجرای پروژهها، چندین نوع ارزیابی و ارزش¬یابی داریم که اینها به دلیل گزاف شدن بحث ارزیابی تأثیرات اجتماعی کاملاً مغفول واقع شدهاند. مثلاً نیازسنجی، یکی از آنهاست و به این پرسش پاسخ میدهد که اساساً این پروژه از کجا یعنی بر اساس چه نیازی باید به وجود بیاید. اگر نیازسنجی به درستی انجام شده باشد، یعنی مردم این پروژه را خواستهاند. اما نیازسنجی در ایران اصلاً انجام نمیشود و پروژهها اغلب یا از جیب یک نفر درآمده یا برخی دلسوزان حس کردهاند که فلان پروژه باید انجام شود. پیشنهاد اولیه آنها مبنای درستی ندارد. بخش دیگر، مسئلۀ پایش و ارزیابی است. وقتی پروژهای از نظر اجرا چند سال زمان میبرد، باید به طور منظم پایش و ارزیابی شود. نمیتوان و نباید پروژه را رها کرد. اینجا دقیقاً همان جایی است که نتایج و پیشنهادهای ارزیابی تأثیرات اجتماعی باید قرار بگیرد. در واقع نتایج و پیشنهادهای ارزیابی تأثیرات اجتماعی باید در بخش پایش و ارزیابی مورد استفاده قرار بگیرد. علاوه بر اینها یکی از مهم¬ترین موضوعاتی که در ایران به کلی مغفول است، ارزش¬یابی اثربخشی پروژههاست. غیر از این در ارتباط با همه پروژهها، بحث ارزیابی کارآیی اقتصادی وجود دارد که به این پرسش پاسخ میدهد که آیا اجرای این پروژه اصلاً صرف میکند؟ منظورم از ارزیابی اقتصادی این است که این پروژه از نظر اعتباری که داشته، آیا بیشتر از آن به جامعه منافع رسانده است یا نه؟ در ایران بررسی پروژهها از این منظر هنگام امکان¬سنجی طبق مفروضات و حدسیاتی ممکن است انجام شود، اما هیچ¬وقت حین و در پایان پروژه انجام نمی¬شود. اما بیشتر پروژهها در کشور از نظر زمانبندی اجرا با پیشبینیهای اولیه فاصله دارند. پروژه آغاز میشود و قرار است سه ساله به پایان برسد، اما در زمان مورد انتظار پیش نمیرود. پانزده سال بعد به نتیجه میرسد. بنابراین تمام محاسبات اقتصادی تغییر میکند. پانزده سال بعد نیازها در جامعه تغییر کرده و در واقع پروژه در آن زمان دیگر منافعی ندارد. پس ما برای اینکه بتوانیم در این مسیر درست حرکت کنیم و به نتیجه برسیم، به مجموعهای از ارزیابیها و ارزشیابیها نیاز داریم که بسته به نوع پروژه، برخی از اینها دارای اهمیت بیشتری نسبت به بقیه میشوند. - یعنی در برخی پروژه¬ها می¬توان از ارزیابی تأثیرات اجتماعی صرف¬نظر کرد و ارزیابی-های دیگری انجام داد؟ در واقع نوع ارزیابی را با توجه به موضوع باید به درستی انتخاب کرد. یک مثال میزنم؛ شما میخواهید پروژهای را با موضوع آموزش شهروندی اجرا کنید. آیا اجرای این پروژه نیازمند ارزیابی تأثیرات اجتماعی است؟ به نظر من هزینه کردن در اینجا برای ارزیابی تأثیرات اجتماعی، بیمعنی است. این طرح ممکن است به چه نتایج منفی منجر شود؟ آموزش حقوق شهروندی، پروژه¬ای است که نتیجه منفی ندارد. اما آیا باید نیازسنجی انجام شود درباره اینکه که چه نوع آموزشهای شهروندی می¬بایست ارائه شود؟ اینجا پاسخ مثبت است و حتماً باید انجام شود. سؤال دیگر اینکه آیا باید برای چنین پروژهای، ارزیابی اثربخشی انجام داد؟ بله، برای اینکه شما باید بدانید که آموزشهایی که ارائه شده، آیا در عمل هم به درد میخورد یا نه؟ یکی دیگر از موضوعات این است که وقتی شما برای پروژهها، انواع ارزیابیها را انجام میدهید، به¬ویژه ارزیابی تأثیرات اجتماعی و ارزش¬یابی اثربخشی، نتایج آن به ارزیابی تأثیرات اجتماعی یک پروژه در جای دیگر کمک میکند. شما در ایران چطور میتوانید ارزیابی تأثیرات اجتماعی انجام بدهید و درباره آینده حدسهایی بزنید، اگر ندانید که گذشته چیست؟ شما وقتی برای هیچ کدام از پروژههای مملکت، ارزش¬یابی اثربخشی انجام نمیدهید، نمیتوانید دربارۀ پروژههای آتی هم اظهارنظری دقیق کنید. بنابراین ارزیابی پروژهها در چرخۀ اجرای پروژهها - بسته به نوع طرحی که اجرا میشود - باید انتخاب شده و اجرا شود. یکی از نقایص مهم این است که در جایی که پروژهها از نظر اثربخشی باید مورد بررسی قرار گیرند، از ارزیابی تأثیرات اجتماعی استفاده شده، در حالی که ابزار مورد استفادۀ ارزیابی تأثیرات اجتماعی برای سنجش دقیق اثربخشی، علیل و ناکارآمد است. - یعنی به نظر شما بهتر است که ارزیابی تأثیرات اجتماعی به عنوان یکی از روشهای ارزیابی در چرخه اجرای پروژه در جای خودش قرار گیرد و بخشی از زنجیرۀ بزرگ¬تر ارزیابیها باشد؟ بله. مهم این است که برای ما یادگیریها رخ دهد که در نهایت به مرور زمان اجرای پروژهها و نتایجی که به دست میآید، بهتر شود. این نکته مهمی است که ما نباید به طور مداوم از اول شروع کنیم. چرا باید پنجاه گزارش ارزیابی تأثیرات اجتماعی درباره پیادهراهسازی داشته باشیم، اما در نهایت پروژۀ پیادهراهسازی خیابان 17 شهریور هم اجرا شود؟ پس تأثیر نتایج مطالعات پیشین در اینجا به چه کاری آمده است؟ به هر حال یکی از خروجیهای مهم و مورد انتظار در بحث ارزیابی تأثیرات اجتماعی این است که بررسیها در نهایت به چک¬لیستی برسد که دست¬اندرکاران بخش عمومی بتوانند آن را اجرا کنند و نتیجهاش را هم ببینند. برای مثال اگر قرار است اینجا پروژه پیاده¬راه اجرا شود، شما چند وقت قبل باید به مردم بگویید که آنها چه باید بکنند و چه نقشی دارند و چه اتفاقی برایشان میافتد. تعدادی از پروژههایی که در قالب ارزیابی تأثیرات اجتماعی انجام شده، اصلاً به این چک¬لیستها نرسیده¬اند و بعد به جای آن، دوباره و چندباره ارزیابی تأثیرات روی همان سنخ پروژهها انجام شده است. اینجا نکته بسیار مهمی وجود دارد؛ کسانی که در ایران کار کردهاند، متوجه هستند که سیستم یاد نمیگیرد. حرفی را که همین امروز درباره ارزیابی تأثیرات اجتماعی به شما میزنم، ده سال قبل هم زدهام؛ اما سیستم در کشور ما، کوچک¬ترین یادگیری نداشته، چرا؟ چون فرایند یادگیری را طی نمیکند و برای این سیستم، زمان همیشه روزِ اول است. - گفتید که ارزیابی تأثیرات اجتماعی در ایران با بار سنگینتری از آنچه در توانش بود، مواجه شد یا از آن، انتظاراتی بالاتر از حد ظرفیتش به وجود آمد و بنابراین چون نتوانسته به این انتظارات پاسخ بدهد، از نظر کارآمدی و دستیابی به نتایج مورد انتظار، مورد انتقاد قرار گرفته است. این مسئلۀ مهمی است که باید به آن توجه کرد. در سالهای گذشته، برخی افراد میگفتند که ما میتوانیم برای مثال پیامدهای اجتماعی ناشی از تصمیم¬های کلان دولتی را هم بسنجیم. مثلاً درباره همین ماجرای بنزین، عدهای نقد کردند و نوشتهاند که اگر ارزیابی تأثیرات انجام میشد، پیامدهای منفی را به این شدت شاهد نبودیم. شما ارزیابی تأثیرات اجتماعی را در بخشی از همان زنجیره ارزیابیها که توضیح دادید قرار دادید، در حالی که این رویکرد در مقابل این تحلیل شما وجود دارد که ارزیابی تأثیرات به عنوان یک بررسی که از روشهای مختلف استفاده میکند، به نوعی میان¬رشتهای است و باید با گروهی متشکل از متخصصان مختلف کار کند و توانایی این را باید داشته باشد که پیامدهای اجتماعی، زیست¬محیطی و اقتصادی و... را بسنجد. این رویکرد را چطور تحلیل میکنید؟ منظور من مشخصاً این است که ارزیابی تأثیرات اجتماعی نباید جایگزین ارزیابی اثربخشی، ارزیابی اقتصادی و مانند آنها شود. برای ارزیابی تأثیرات اجتماعی، رویۀ خاصی پیشبینی شده است. با رویهای که تاکنون در ایران تجربه شده و الان موجود است، نمیتوان به بسیاری از پرسشهای مورد انتظار جواب داد. بله، ممکن است این مهارت¬ها در یک نفر جمع باشد که از ابعاد مختلف یک موضوع را ببیند و مسلط باشد. حتی این فرد ممکن است بتواند پیامدهای اجتماعی افزایش قیمت بنزین را هم بسنجد. اما حتماً اینگونه ارزیابی نیازمند بررسیهای گستردهتر است و مستلزم استفاده از روشهای مختلف. اما ارزیابی تأثیرات اجتماعی با صورتبندی فعلیاش نمیتواند در این موضوع مشخص، جوابهای درستی به همه سؤالات ما بدهد. - آیا اینجا نقد شما به شیوه اجرای ارزیابی تأثیرات اجتماعی در ایران است، آنگونه که در سالهای گذشته در ایران انجام شده و اگر صورتبندی کار و روش اجرا به استانداردهای جهانی نزدیکتر شود، اثربخش خواهد بود؟ نه، من این را هم نمیگویم. ارزیابی تأثیرات به طور کلی روند مشخصی دارد. یک روال مشخص و تعریف¬شده که باید پروژه طی آن بررسی شود. سیاستهای کلان را باید با روشهای دیگری بررسی کرد. نه اینکه روشها در این دو بررسی با هم به طور کامل متفاوت باشد؛ اشتراکاتی وجود دارد. اما وقتی قرار است سیاستهای مربوط به افزایش قیمت بنزین سنجیده شود و موضوعاتی از این دست که تحت تأثیر مسائل پیچیده سیاسی و اقتصادی کلان هستند، از نظر سازوکارهای اجرایی به پژوهشهای بزرگ-مقیاستری نیاز است که به نظرم از حوزه ارزیابی تأثیرات اجتماعی فراتر میرود. - آنچه در سالهای گذشته در حوزه ارزیابی تأثیرات اجتماعی در ایران انجام شده را چطور میبینید؟ به ما چه آوردهای داده، چه کاستیهایی داشته و اکنون در کجا ایستاده است؟ شاید کسانی که خیلی بیشتر درگیر اجرای این پروژهها بودند، بهتر بتوانند به این سوال جواب دهند. من فقط ناظر چند پروژۀ محدود بوده¬ام. در ابتدا که قرار بود بحث ارزیابی تأثیرات در ایران انجام شود، مشارکتی در کارها داشتهام، با نقدهای خودم که بخش عمده آنها هم به جایی نرسید. در دورههای دیگر هم چون من منتقد بخشی از رویهها بودم، عملاً از این فرایند حذف شدم. این حذف شدن افراد هم به هر حال معنا دارد، به-ویژه اینکه ما به دنبال گرفتن شرایط ویژهای برای خودمان نبودیم. انتقادها برای این بود که به فرایندهای اجرایی مؤثرتری برسیم و به نوعی انتقال تجربه اتفاق بیفتد. اما چند نکته را در پاسخ به سؤال شما میتوانم بگویم. یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که در فرایند اجرای ارزیابی تأثیرات، پروژهها را تبدیل به فعالیت¬های کوچک کردند و اغلب هر کدام را به یکی از تکنسینها واگذار کردند. در حالی که ارزیابی تأثیرات اجتماعی نیازمند مهارت بالا، خلاقیّت و میزان مشخصی از تسلط به علوم اجتماعی است. نیاز به فردی دارد که بتواند مطالعه را صورت¬بندی کند و به طور دقیق پیش ببرد. اما افرادی وارد بازار کار ارزیابی تأثیرات اجتماعی شدند که برای مثال طبق معیارهای اولیه، فوق لیسانس بودند و مثلاً دو سال سابقه کاری داشتند. مسئله این نیست که افرادی با این ویژگیها نمیتوانند یا نباید کار کنند. هر کسی میتواند وارد بازار کار شود، تجربه کسب کند و در آینده رشد کند. مسئله این است که فرایند ارزیابی تأثیر پروژه به این شکل، نادرست و ناکافی است. مسئله دیگر، نگاه پیمانکاری به اجرای پروژههای ارزیابی تأثیرات است. این رویکرد هم قابل انتقاد است. فرایند کار در شرکتهای ایران به گونهای است که کار را میگیرند و به افراد دیگر واگذار میکنند. درست است که در کارهای ساختمانی ممکن است غیر از این چارهای نباشد؛ اما در حوزه علوم انسانی فرق میکند و نقش نیروی انسانی در این پروژهها بسیار مهم است. شما شرکتی را در نظر بگیرید که ابتدای کار، پنجاه درصد کل اعتبار پروژه را در جیبش میگذارد. نیروی انسانی هم ندارد. از بیرون یک نفر را جذب میکند و کار را به او واگذار میکند. نفر دوم هم نصف پنجاه درصد مانده را برمیدارد و باقی را میدهد به چند نفر دیگر. در نهایت چند جلسه گفت¬وگو با ذی¬نفعان برگزار میشود و گزارشی هم از این جلسهها درمیآید. بسیاری از پروژههای ارزیابی تأثیرات در سالهای گذشته به این شکل اجرا شده است. این فرایندها درست کار نمیکنند. ممکن است بپرسید که چه فرایندی درست کار میکند. وقتی سیستمها دچار فساد میشود و فرد معتمد و به اصطلاح ریش سفید ندارد، ناگزیر میشوید ضوابط را زیاد کنید. این ضابطهها، رانت جدید ایجاد میکند. شما باید آدمهایتان را در فرایند پروژه درست انتخاب کرده باشید. ما ضعف نیروی انسانی و ضعف اخلاق حرفهای داریم. ساختارهای جهان سومی کنونی فقط یک¬سری ضوابط دارند و آنها را تیک میزنند و این یکی از اصلیترین زمینههای ایجاد رانت است. یک نفر آنجا نشسته و تنها کارش این است که همین تیک را بزند. میگوید از تو خوشم میآید و تیک میزنم و به آن یکی میگوید تو پول بده، این بخش کار را برایت تیک نمیزنم و از این دست مسائلی که با آنها آشنا هستیم. حل این داستانها هم اصلاً چیز سادهای نیست. - همه ساختارها و در کشورهای مختلف هم ممکن است دچار فساد شوند. حتماً همین¬طور است. اما ساختارها در برخی کشورها بهتر عمل میکند و کمتر اجازۀ فساد میدهد. موضوع مهم این است که ساختارها باید برای انجام کار خوب به افراد پرستیژ بدهند. اما در کشورهای جهان سوم، کار خوب اصلاً اهمیتی ندارد. این حوزه سیاست¬گذاری بخش عمومی است و حوزه پیچیده¬ای است. باید از خودمان بپرسیم که اصلاً چطور میشود که نهادهای عمومی به این روز میافتند و چطور میتوان آنها را سالم کرد؟ نهادهای سالم اینقدر ضوابط دست و پاگیر ندارند و در آنها مردم خودشان تصمیم میگیرند و اختیار تصمیم¬گیری بالاتری دارند. اگر حوزه ارزیابی تأثیر اجتماعی هم تبدیل شود به حوزه¬ای که کیلویی با آن برخورد میکنند، بی¬فایده خواهد بود. آیا نگاه این است که گزارش صد صفحه¬ای از گزارش ده صفحه¬ای، فارغ از اینکه چه میگویند، ارزش بیشتری دارد؟ مسئله بحث نگاه کیفی است و اینکه از چه نیروهایی با چه کیفیتی و با چه انتظاراتی در این حوزه استفاده میشود. چه کسانی الآن در این حوزه فعال هستند و با چه رویکردی کار میکنند؟ آیا همان افرادی نیستند که پیشتر با همین مقالههای کیلویی در ساختارهای آکادمیک بالا آمده¬اند. به هر حال یکی از مسائل مهم در سالهای اخیر در این حوزه این است که بخشی از افرادی که وارد این حوزه شدند، منافع خودشان را گسترش دادند و درآمد حاصل از پروژهها را هم بین دوستان و رفقای نزدیکشان پخش کردند و به تدریج هم ذهنها معیوب شد. به این میگویند وابستگی به مسیر؛ یعنی صداها و نقدها و نظرها شنیده نمیشود، چون ذهنها به مسیر وابسته شده و نمیتواند خودش را بیرون از این دایره ببیند. بنابراین فرایند معیوب ادامه پیدا میکند. این را بگویم که من خودم هیچ ادعایی ندارم که بتوانم اینها را حل کنم. اما اینها نکات مهمی است که وقتی ما به آیندۀ ارزیابی تأثیرات اجتماعی فکر میکنیم، باید مدنظر داشته باشیم. - ابتدای مصاحبه گفتید که میخواهید درباره مجلههای علمی و همین¬طور پیشنهادهایتان برای مجله ارزیابی تأثیرات اجتماعی صحبت کنید. همین مسائلی که بحث کردیم، دربارۀ مجلههای ما هم وجود دارد. مخصوصاً مجلههای علمی و پژوهشی ما. بیشتر این مجلهها درگیر رانت هستند. اولاً تعدادشان بسیار زیاد است و مقالات سطح پایین است و با سفارش منتشر میشوند. در مجلات علمی هم وضعیت همان شرایط کیلویی حاکم است. برای مثال فردی که سه کیلو مقاله تولید کرده، ممکن است بشود سردبیر یکی از این مجلات، در حالی که در تمام زندگیاش یک تحقیق انجام نداده و یک کار درست از او نمانده است. بسیاری از این مجلهها این مشکل را دارند و حتی اگر کسی بخواهد مجله خوب هم درست کند، باز هم با مشکل مواجه میشود؛ چون وقتی سطح مجلات و مقالات اینقدر پایین آمده است، جامعه علمی هم همراهی و بعضاً درک نمیکند که اگر اینجا دارد سخت¬گیری میشود، با این هدف است که کیفیت بالا برود. نتیجه این می¬شود که چنین مجلهای هم به تجربهای شکست¬خورده تبدیل میشود، چون ساختارهای انگیزشی برای ارتقای کیفیت مقالات و ارتقای کیفیت داوری از بین رفتهاند. پیشنهادم برای مجله شما این است که بهتر است اسمش ارزیابی تأثیر اجتماعی نباشد و به این حوزه محدود نباشد. عنوانی فراگیرتر از بحث ارزیابی تأثیرات انتخاب کند و انواع ارزیابیها و پایشها از جمله نیازسنجی، اثرسنجی و... هم در این مجله دیده شود. - از شما و فرصتی که برای این گفت¬وگو اختصاص دادید، متشکریم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - گزارش نشست «کند و کاوی در ماهیت خیابان لاله زار و پیامدهای اجتماعی احیاء آن»
وحید خاکداناقدامات شهرداری تهران در راستای ساماندهی، بهسازی، نوسازی و احیای یکی از خیابان¬های قدیمی شهر تهران (که می¬توان از آن به عنوان یکی از نمادهای هویتی شهر تهران یادنمود) که از دیرباز تا کنون مورد توجه متخصصان حوزه¬های مختلف بوده است بهانه¬ای بود تا نشستی با عنوان "کند و ک چکیده کاملاقدامات شهرداری تهران در راستای ساماندهی، بهسازی، نوسازی و احیای یکی از خیابان¬های قدیمی شهر تهران (که می¬توان از آن به عنوان یکی از نمادهای هویتی شهر تهران یادنمود) که از دیرباز تا کنون مورد توجه متخصصان حوزه¬های مختلف بوده است بهانه¬ای بود تا نشستی با عنوان "کند و کاوی در ماهیت خیابان لاله زار و پیامدهای اجتماعی احیای آن" با همت گروه علمی و تخصصی ارزیابی تاثیرات اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران و مشارکت گروه مطالعات شنبه شهر و مرکز علمی و تخصصی ارزیابی تأثیرات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی در روز چهارشنبه مورخ 22 آبان سال ۱۳۹۸ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران برگذار گردد. هدف¬های بیان شده از سوی مدیریت شهری در راستای ساماندهی، بهسازی، نوسازی و احیای این خیابان را می¬توان به قرار زیر بیان نمود: • احیای بافت تاریخی و فرهنگی خیابان لالهزار • بهبود منظر شهری و ایجاد فضای عمومی شهری • تغییرات در معماری و نشانه¬های شهری برای نمود بافت تاریخی خیابان لالهزار • افزایش امنیت شهری و حذف فضاهای بی دفاع شهری • گسترش فضای پیاده محورو بهبود پیاده¬راهها • غنی سازی اوقات فراغت شهروندان تهرانی • ایجاد حیات جمعی شهروندان با بازتولید فضای تاریخی و فرهنگی خیابان لالهزار • ترویج روحیه گردشگری • جذب سرمایه¬گذاران به این خیابان • و... دراین نشست تلاش شد تا نخست با بررسی پیشینه شکل¬گیری و فرآیندتغییرات رخ داده در این خیابان در دوره¬های مختلف تاریخی شناختی کلی در خصوص آن برای حاضران ایجاد و در ادامه به بررسی برخی از پیامدهای اجتماعی تغییرات رخ داده توسط مدیریت شهری در این خیابان اشاره شود. به این منظور جناب اقای مهندس مجید منصور رضایی موسس و مدیر مطالعاتی شنبه شهر و جناب اقای دکتر هادی برغمدی مدیر مرکز علمی و تخصصی ارزیابی تاثیرات اجتماعی جهاد دانشگاهی با انجام دو سخنرانی به دو وجه اشاره شده در این خصوص پرداختند. در ابتدا آقای مهندس منصور رضایی سخن خود را در خصوص تهران و سیر تاریخی پایتخت بودن تهران از دوره قاجار تا به امروز آغاز کردند، ایشان تقاطع خیابان لاله زار با خیابان انقلاب را دروازه زمان تهران خواندند و افزودند: "با گذار از اینجا گذر از سنت به تجدد را مشاهده میکنیم، از تهران شناخت خوبی وجود ندارد، در زمان قاجار تهران یک روستای ساده مثل بقیه روستاها بوده و در زمان آقا محمد خان قاجار تهران به پایتخت تبدیل میشود، اما سوال اینجاست که چرا در بین آن همه روستای پر از ثروت، هنر و مدنیت تهران که در آن زمان یک روستای ساده بوده است به پایتختی برگزیده میشود؟ محدوده این پایتخت به این شکل است که جنوب آن توپخانه و مولوی امروزی بوده است، اما اگر از موضوع آقا محمد خان بگذریم و برسیم به این جریان تجدد و خیابان لاله زار، باید بهسه تن از شاهان اشاره کنم: فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه قاجار که تجدد شهری نتیجه عملکرد ناصرالدین شاه است، در آن زمان این تجددی که در تهران در حال رخ دادن استارتباطی با تجدد عمومی که در حال رخ دادن است، دارد و اینکه به صورت کلی چرا به آن تجدد گفته میشود، ناصرالدین شاه بعد از ملاقات با امیرکبیر و تاسیس مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر که این مدرسه اثر بسزایی در توسعه شهر داشت، اولین نقشه تهران را تهیه کرد که 4 کیلومتر مربع بود ( امروز تهران 750 کیلومتر مربع است ) در آن زمان ناصرالدین شاه از مدرسه تهران میخواهد که طرح توسعه تهران را با الگوی اروپایی و به طور مشخص فرانسوی آماده کند، در این طرح توسعه خیابان تحت عنوان راه، معبر و... جایگاه بسیار مهمی پیدا میکند چرا که خیابان شهر را گسترش میدهد وسعت تهران را از چهار کیلومتر مربع به نه کیلومتر مربع تغییر داد." ایشان در ادامه بیان داشتند که: "در این دوره با به وجود آمدن مغازه¬ها، در جداره خیابان لالهزار کاربری مسکونی ـ تجاری پدید می¬آید و به سمت الگوی اروپایی پیش میرود. بسیاری از جلوه¬های مدرنیته مثل اولین گل فروشی، اولین کافه، اولین تئاتر، اولین سینما، اولین پاساژ و... در این مرحله اتفاق میافتد. در لاله زار در زمان شکلگیری حکومت پهلوی در سال 1304 و روی کارآمدن رضاشاه یک جریان اقتدارگرا شکل می¬گیرد، معماری های آن دوره بیانگر تجلی این نگاه اقتدارگرا است. وجود تعداد زیادی سالن تئاتر، سینما، چاپخانه و کافه نشان دهنده پویا و فعال بودن خیابان لاله زار است، این خیابان وجوه مهمی برای تهران دارد که یکی از آنها وجه معماری است، در دهه 1310 تا 1330 ما معماران درجه یکی را در ایران داریم مثل مارکوف که از دل مدارسی که جریان مدرنیته را نمایندگی میکنند بیرون آمدهاند. همچون مدرسه هنرهای زیبای پاریس، این معماران بسیار توانمند بودند برای معماری ساختمان¬های خیابان لاله زار، و این خیابان با پتانسیل بالای خود به آنها امکان خلق آثار هنری در معماری مدرن آن دوره را می داد. یکی دیگر از جریاناتی که در این خیابان وجود داشت، جریان کافه نشینی و یا روشنفکری است، در پیش از دهه 1320 کافه¬های تهران در لاله¬زار فضایی برای شکل¬گیری یک جریان فرهنگی بود و فقط جایی برای ملاقات و غذا خوردن نبوده است، جریان دیگری که این خیابان از آن پشتیبانی میکند جریان سینما است، تعداد زیادی سینما در لاله زار وجود داشت که اولین فیلم ایرانی به نام دختر لر در این سینما ها نمایش داده میشود. در خیابان لاله زار یک هتل بینظیر وجود دارد به نام گراند هتل، همچنین خیابان لاله زار از جمله معدود خیابان¬هایی است در ایران و جهان که موسیقی در آن اجرا میشده است و با عنوان موسیقی لاله زار معروف بوده است. موضوع دیگری که در این خیابان به چشم میخورد، تولید مجلات بود، بسیاری از مطبوعات مثل کیهان، مطبعه فاروس و دیگر روزنامه¬ها در اینجا بودند، در مجموع میخواهم به این برسم که بسیاری معتقد هستند که جریان اضمحلال خیابان لالهزار چگونه شروع شد و شکل گیری آن چگونه شروع شد؟این سوال را باید اینگونه پاسخ داد که اگر لاله زار خودش ماحصل جریان تجدد بود، خودش هم نیز قربانی این تجدد شهریاست، این به آن معناست که با توسعه تهران سینماهای جدیدی در دهه چهل و پنجاه ساخته میشود. در خیابان¬هایی مثل تخت جمشید، ولیعصر، یوسف آباد و... همچنین کافه های جدیدی ساخته می¬شود، هتل¬های جدیدی ساخته می¬شود، این امر باعث می¬گردد خدماتی که در لاله زار وجود داشت به جاهای دیگری مثل تجریش منتقل شود. از انقلاب سال پنجاه و هفت(با توجه به اینکه معمولا بعد از هر انقلابی نماد های حکومت قبلی از بین برده می¬شود) به خیابان لاله زار به عنوان کالبد هر گونه فساد، هر گونه فحشاو هر گونه امر ناپسند حمله میشود و تمام مشروب فروشی¬ها، کاباره¬ها، مراکز فساد بسته می¬شوند، اما در کنار این¬ها سینما، تئاتر، کتاب فروشی ها هم تعطیل میشود و این جریان به همه چیز بسط پیدا میکند، بر همین اساس ما با یک جریان جا به جایی بعد از انقلاب در این خیابان مواجه هستیم که فروشندگان لوازم الکتریکی در آنجا مستقر میشوند که تا امروز هم وجود دارند." آقای رضایی در پایان سخنان خود به مقایسه خیابانی در ترکیهبا لالهزار که شباهت¬هایی در برخی از ویژگی¬ها با یک دیگر دارند پرداخته ودر این خصوص بیان داشتند: "خیابانی در ترکیه وجود دارد به نام استکلال ( استقلال ) که مانند خیابان لاله زار یک دوره افول دارد و تمام ساختمان¬های ارزشمندش به انباری و تولیدی تبدیلشه بود و تمام صاحبانش به جاهای دیگری مهاجرت کرده¬بودند، تا سال 1992 خیابان استکلال خرابه¬ای بود مانند لاله زار ما، اما در سال 1992 دانشگاه " آی تی یو" با برخی از"ان جی او"¬ها و شهرداری تصمیم میگیرند که نمای جلوی همه ساختمان¬ها را تعمیر کنند و از صاحبان مغازه¬های قدیمی که به خارج مهاجرت کردند در خواست می¬شود که باردیگر به این خیابان برگردند و کسب و کار خود را احیا کنند و این خیابان به پیاده راهی زیبا تبدیل میشود و این همکاری میان بخش خصوصی، بخش دولتی و نهادهای مردمی موجب شده است که این خیابان به یکی از مکان¬های گردشگری این کشور تبدیل شده و سالانه میلیون¬ها گردشگر داخلی و خارجی به خود جذب نماید." در ادامه آقای دکتر هادی برغمدی سخنانشان را با ارائه گزارشیاز تصمیم مدیریت شهری در خصوص خیابان لاله¬زار آغاز نمود و تلاش کرد تا با نگاهی به اقدامات و تصمیم¬های گرفته شده در خصوص این خیابان که برخی از آن¬ها به سال 1380 مروبط می¬شده است به آنچه موجب شده مدیریت شهری امروز دست به اقداماتی در این خیابان بزنداشاره نماید. ایشان در این خصوص بیان داشتند: "شهرداری منطقه ۱۲ تهران در این خیابان و اقدامات مدنظر پیش از هر اقدامی تصمیم گرفت پیامدهای اقدام خود بسنجد و مشخص کند که با این اقدام چه اتفاقی برای کسبه، ساکنان، موتوری¬ها و سایر ذینفعان خواهد افتاد. در این مقطع زمانی گروه پژوهشی مربوط به اتا وارد میدان شد، در نخستین اقدام برآوردی که ما به دست آوردیم چیزی حدود ۵۷۰۰ واحد فعال در لاله زار و حومه آن در حال فعالیت بودند که باید مورد بررسی قرار می¬گرفتند. بعد از ورود به فضا مطالعات اسنادی، میدانی، تطبیقی و پیمایش با گروه¬های مختلف انجام شد و در این راستا مصاحبه¬های فردی با مسئولان، نهادهای فعال همچون اتحادیه الکتریکی، شورایاران، متخصصان این حوزه، نهادهای فعال در لاله¬زار، سازمان¬های ذینفع و... صورت پذیرفت" از جمله نکات مهم در این پژوهش که ایشان به آن اشاره نمودند تعداد فراوان پژوهش¬های انجام شده در حوزه¬های مختلف در خصوص این خیابان بوده است که از نظر ایشان این تعدد مطالعات از سویی اهمیت این خیابان برای متخصصان حوزه¬های مختلف را نشان می¬دهد و از سوی دیگر نشان از آن دارد که در دوره¬های مختلف مدیریتی این خیابان و اصلاح و یا تغییر در وضعیت آن از جمله دغدغه¬های مدیران شهری بوده و هست.آقای دکتر برغمدی در ادامه ودر بیان برخی از مطالعات اسنادی خود بیان داشتند: "براساس نتایج به دست آمده از مطالعات اسنادی، برتری پیاده به سواره در لاله زار واقعیتی بود که با کلیه اسناد بالادستی همخوانی دارد، بنابراین منع قانونی برای این موضوع وجود ندارد، حتی به¬طور مشخص دراسناد بالادستی اشاره شده است که این خیابان باید به پیاده راه تبدیل شود." از جمله نکاتی که ایشان در سخنان خود به آن اشاره نمودند اشاره به برخی نتایج حاصل از سرشماری نفوس و مسکن در این محدوده بوده است. ایشان بیان داشتند که جذب جمعیت ساکن و جلوگیری از مهاجرت از جمله مسائل مهم برای مدیران شهری منطقه12 شهرداری تهرران از سال¬های گذشته بوده است و خالی شدن از سکنه به عنوان یکی از مسائل این منطقه مطرح بوده است. اما با توجه به دو سرشماری اخیر این منطقهافزایش جمعیت و مهاجرپذیر بوده است. هرچند بررسی علت مهاجرپذیری این منطقه پژوهشی مستقل را می¬طلبد اما باید در کنار اقدامات شهرداری در این منطقه عامل اقتصادی و سختی سکونت و گرانی آن در سایر مناطق را نیز در شمار متغیرهای موثر بر این رخداد قلمداد نماییم. آنچه در این بین قابل تامل است کاهش جمعیت محله لاله¬زار ـ فردوسی در این وضعیت(یعنی افزایش جمعیت منطقه12 شهرداری تهران) است. این کاهش جمعیت زمانی که درکنار تغییر نسبت جنسی و افزایش مردان نسبت به زنان و همچنین افزایش بعد خانوار قرار می¬گیرد نشان از افزایش خانه¬های مجردی و احتمالا خانه¬های کارگرنشین در این محله دارد که نیازمند توجه بیشتر مدیران شهری است. دکتر برغمدی در خصوص سایر نتایج این طرح اضافه کردند: "در نیاز سنجی که ما انجام دادیم مشخص شد این بهسازی و نوسازی معابرجزء دغدغه های کسبه در لاله زار بوده است، در حوزه هویت شهری سازمان¬های زیادی پای کار هستند، به عنوان مثال سازمان میراث فرهنگی تلاش دارد لاله زار را ثبت تاریخی کند و معتقد است با این اقدام می¬تواند به تغییرات کالبدی در این خیابان پایان داده و بناهای باارزش را حفظ نماید." ایشان همچنین از کشف و بررسی برخیآسیب¬های اجتماعی در کوچه و پس کوچههای لاله زار خبر داده و بیان داشتند که بر اساس مشاهدات گروه پژوهش در روزها و ساعت¬های خاصی می¬توان فراوانی برخی از این مسائل و آسیب¬ها را مشاهده نمود که در این خصوص لکه¬ها و مراکزی شناسایی شده است. به¬طور مثال کارتون خوابی، فروش مواد و روسپیگری در برخی از مکان¬ها وجود داشته که از آن جمله می¬توان به کوچه باربد و کوچه نوشین اشاره نمود و سایر این الکه¬ها نیز بر روی تصویری مشخص و در اختیار مسئولان شهری قرار گرفته است تا در بهسازی، نوسازی و احیای این خیابان به این موارد نیز توجه گردد. از جمله نکاتی که در سخنان ایشان وجود داشت ضعف اطلاع¬رسانی در مورد فعالیت¬های انجام شده در این خیابان بود. این ضعف اطلاع¬رسانی هم در خصوص کسبه و عابران از آنچه قرار است رخ دهد بوده است و هم نهادها و سازمان¬های حاضر در خیابان و یا ذی¬نفع. بسیاری از نهادهای مرتبط با موضوع همچون میراث فرهنگی، اورژانس، آتش¬نشانی، اوقاف و... اعلام کرده بودند که از طرح بی¬اطلاع هستند که به بیان آقای برغمدی با تشکیل گروه¬هایی در این خصوص و ارائه¬ی پیشنهادهایی برای هماهنگی بیشتر دراین منطقه ستاد ساماندهی خیابان لاله¬زار تشکیل شده است که این ستاد در تلاش برای ایجاد هماهنگی و همکاری بین ذی¬نفعان فردی، گروهشی و سازمانی در این خیابان بوده است. در انتهای نشست نیز ایشان با بیان چهار سناریوی پیشنهادی تلاش کردند آینده¬ی پروژه را در چهار وضعیت ترسیم نمایند و در نهایت پیشنهاد خود را در قالب برنامه¬هایی(نام ارتباطی و نظام اجرا) بیان داشته و تاکید نمودند که در اجرای طرح خیابان لاله¬زار مشارکت تمامی گروه¬های حاضر در این خیابان یک ضرورت غیرقابل چشم¬پوشی بوده و بدون مشارکت آن¬ها این طرح نمی¬تواند به هدف¬های خود دست یابد. پرونده مقاله